این شکل در زبان دیواناگری صدایی مثل او کوتاه رو ایجاد می کنه. مثل put
وقتی به شکل این حرف نگاه می کنم مجددا رنگ طلایی رو در قسمت بالا می بینم. قسمت پایین این حرف به ترتیب برای من رنگ کهربایی مایل به قهوه ای و آبی پر رنگ رو ایجاد می کنه. حس می کنم شباهت زیادی به ساختار حروف ای چینگ دارن. چون حروف ای چینگ هم طی این دوره از زندگی ما دارای 2 بخش هستن. هر حرف 6 خط داره که می تونید در مجموع به 2 طبقه تقسیم اش کنید. و به کمک همین تقسیم بندی هم نام گذاری و تفسیر میشن.
گرچه هنوز در مورد شون مطالعه نکردم و نمی تونم درس در مورد ساختارش بگم. به هر صور این شکل یا حرف از حروف دیواناگری برای من همچین رنگ هایی رو تداعی می کنه. صدای او همیشه یک رنگ سرد رو برام ایجاد می کنه. مثل طیف هایی از آبی. اما زمانی که صدای او کوتاه و رنگ های شکل این حرف رو با هم ترکیب می کنم هاله ای از رنگ سبز که تقریبا شبیه سبز زمردی یا سبز چمنی هست رو مشاهده می کنم. اگر این حرف رو درون خواب هام ببینم چنین حسی بهم میده: ایده ها رو از جریان شهودی دریافت کن و مثل دونه هایی درون خاک زندگی بکار. این کار درمانگر بخش های ضعیف یا بیمار زندگی هست.
این حرف بیشتر تاکیدش روی یادگیری علم کاشت ایده است. درست مثل علم کشاورزی و اهمیت و تاثیری که روی تغییر شکل زندگی روزمره ی ما داره. اگر این حرف رو درون خواب ببینم اینطور استدلال می کنم که بخشی از روان من نیاز به کشت ایده های جدید داره. ایده هایی که از شهوداتم نشات می گیرن. کاشت و پرورش این بذر ها کمک می کنه تا داروی درمان رو به دست بیارم و از شر اون درد یا اندوه خلاص بشم.
طی سال های اخیر بار ها آرزو کردم کاش فرصتی پیش بیاد تا بتونم در مورد سینستزیا یا قدرت حس آمیزی بخصوصی که درون ما انسان هاست بنویسم و بیشتر دیگران رو ترغیب کنم تا این نیرو رو به کار بگیرن و تقویت کنن. حتی امروز صبح به یادش افتادم و با خودم گفتم: دیگه فرص یا موقعیتی برای نوشتن در مورد سینستزیا ندارم چون باید در مورد علم تعبیر خواب روان شناسی بنویسم. ولی حالا می بینم که اصلا توصیف برخی سمبل ها بدون یاد کردن از سینستزیا ممکن نیست. به علاوه برای درک مفاهیمی مثل هاله و انرژی، ما اغلب به طور ناخودآگاه داریم از همین توانایی استفاده می کنیم.
.
.
نظرات
ارسال نظر