رمان بازگشت به لموریا 3| پست 158

نوشته شده توسط:ارغوان | ۰ دیدگاه

کارت دوم بازی شبیه سازی، تقاطع والدین با چاکرای دوم هست. من این کارت رو با کنشی مثل تشویق فرزندان تعریف کردم. چون فکر می کنم مهم ترین ویژگی چاکرای دوم نیروی خلاقه است. انرژی های درون این چاکرا می تونن به ما کمک کنن تا ایده های درون ذهن مون رو تبدیل به پدیده ای ملموس تر در دنیای واقعی کنیم. به طور مثال انجام کار های هنری، نوشتن کتاب، اختراعات جدید و مسائلی از این قبیل. در ادامه فکر می کنم مهم ترین چیزی که باعث جهت گرفتن و رشد خلاقیت درون ما میشه، تشویق شدنه. تشویق شدن انرژی و هیجان زیادی رو به ما تزریق می کنه. به صدای تشویق درون یک سالن توجه کنید. دست هایی که به هم کوبیده میشن و هوا رو به ارتعاش در میارن، در نهایت به گوش ما می رسن و در لحظه احساس خاصی رو درون ما ایجاد می کنن. این احساس می تونه خیلی ها رو ترغیب کنه تا مجددا تلاش کنن و کاری تاثیر گذار انجام بدن تا بتونن مجددا اون صدای تشویق رو بشنون. برای همین مهمه که از کودکی بابت چه کارها و رفتار هایی تشویق میشیم. تشویق شدن بابت رفتار ها و انگیزه های نادرست می تونه عادت های بسیار بدی رو درون انسان پرورش بده و باعث بشه در ادامه از خودمون یا دیگران سو استفاده کنیم تا صرفا بتونیم یک بار دیگه اون احساس زرنگ بودن یا تشویق شدن رو تجربه کنیم. من خاطرات بسیار بدی از بیجا تشویق شدن دارم.

.

.

.

دیشب داشتم خواب های نسبتا خوش آیندی می دیدم. زیبا ترین بخشش جایی بود که دیدم برای دانشگاه قبول شدم. نمی دونم رشته ام چی بود اما تغییرش دادن و به رشته ی روان شناسی رفتم. از این بابت خیلی خوشحال بودم. برای رفتن به کلاس های دانشگاه، لباس های زیبایی داشتم. در واقعیت حتی به پوشیدن همچین لباس هایی فکر نمی کنم. نه که مناسب محیط دانشگاه نباشن. به خاطر این که به پوشیدن لباس های خیلی ساده عادت کردم. اما توی خواب دلم می خواست زود تر بتونم لباس بنفش لمورین ها رو بپوشم. لباسم درون این خواب سبزآبی بود.

لباس برای من سمبل لباس افکارمون هست. لباس هایی که درون خواب به تن داریم همچنین می تونه نماد میزان آمادگی ذهنی مون برای مواجهه با موقعیت های مختلف زندگی باشه. توی این خواب ذهنم رو بسیار مشتاق یادگیری دیدم.

    هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...