رمان بازگشت به لموریا 3| پست 150

نوشته شده توسط:ارغوان | ۰ دیدگاه

فردا صبح باید با پارسا به یکی از ادارات بریم و کارهای سفر به سرزمین افسانه ای هندوستان شروع میشه. گرچه حدسم اینه که مجددا به استکهلم بر می گردم. زندگی درون استکهلم برام زیاد جدید و خاص نبود و خیلی زود بهش عادت کردم و تکراری شد. اوایل از سفر و زندگی درون سرزمین های مختلف می ترسیدم اما داشتن یک هم سفر خوب این نگرانی ها رو از من دور کرد.

.

.

.

*گوش انسان قادر به تشخیص صدا به صورت خطی نیست و آن را به صورت لگاریتمی دریافت می کند. به عبارت دیگر اگر شخصی در حال گوش دادن به رادیویی باشد که توان صوتی آن 10 وات باشد، وقتی که توان خروجی را به 20 وات افزایش دهد، شدت صدا دو برابر حس نمی شود، بلکه به نظر شنونده خواهد رسید که شدت صدا فقط 3/1 برابر مقدار اولیه ی آن افزایش یافته است و اگر توان خروجی را به 100 وات برسانیم، در آن صورت صدا را دو برابر احساس خواهد کرد. برای همین است که چندان فرقی بین یک آمپلی فایر 30 وات با یک آمپلی فایر 60 وات وجود ندارد. واحدی که جهت بیان این تغییر حجم صدا مورد استفاده قرار می گیرد بل است که از نام محقق و مخترع تلفن الکساندر گراهام بل اتخاذ شده است.*

تصویری که از واحد دسی بل درون ذهنم دارم مثل انداختن اشکال انتزاعی مختلف درون یک حوض سیاله. این اشکال انتزاعی با پرت شدن درون حوض، با توجه به فاصله ای که پرتاب شدن و ابعاد و حجمی که دارن، واکنش متفاوتی رو درون حوض ایجاد می کنن. من حس می کنم دسی بل تعریف کننده ی همون تاثیر فاصله ی سقوط هست. اصوات قادرن ارتعاشی رو درون دنیای اطراف ما ایجاد کنن. این اصوات تاثیرات گوناگونی رو ایجاد می کنن و صرفا به کمک حوزه ی شنوایی انسان قابل شنیدن و درک نیستن. ما می تونیم به کمک حواس مختلف یا ابزار های مختلف، تاثیر سقوط تکانه ها درون حوض انرژی مد نظر رو اندازه گیری کنیم.

من فکر می کنم فرکانس ها به منزله ی حوض های مختلفی هستن که می تونیم مفاهیمی رو به درون شون پرتاب کنیم و شاهد واکنش های بسیار متنوعی باشیم. به طور مثال من می تونم مفهوم عشق رو درون فرکانس پایینی پرتاب کنم و نتیجه اش رو به صورت یک موسیقی یا اتفاق بخصوص مشاهده کنم. اما زمانی که همین مفهوم رو درون فرکانس بالا تری پرتاب کنم، می تونم یک تجربه ی بسیار متفاوت رو تجربه کنم. تجارب سازنده ی جریان زندگی ما هستن. تجارب، آرزو ها و خواسته های مختلف ما رو تعریف می کنن. فرقی نمی کنه یک تجربه چقدر سطح بالا و منحصر به فرد باشه، اگر آمادگی رو به رو شدن باهاش رو نداشته باشم، رو به رو شدن باهاش می تونه باعث شوک، ترس و وحشت یا آسیب دیدن قوای ادراکیم بشه. چون هنوز تجارب و مهارت های لازم برای مواجهه با اون سطح بالا از یک تجربه ی خاص رو نداشتم.

اما آیا دسی بل واقعا شبیه چیزی هست که در موردش صحبت کردم؟ ممکنه باشه ممکنه هم نباشه.

    هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...