پارسا میگه: هیچی، اتفاقی نیوفتاده.

خب اگه منطقی تر به این داستان نگاه کنیم و بخوایم تفسیرش کنیم، شعبون بی مخ برای من نماد یه آدم به شدت حساسیت بر انگیزه. معمولا عقل و رفتار نرمالی هم نداشت و اعتبارش رو مدیون ترس و وحشتی بود که درون جامعه درست می کرد. درسی که از این خواب می تونم بگیرم اینه که: سعی کن حساسیت برانگیز نباشی، کاری نکن که دیگران احساس کنن آرامش شون داره مورد اهانت قرار می گیره. آدم ها خود به خود در مقابل همچین مسائلی واکنش نشون میدن و نمیشه کاریش کرد. سعی کن کارهای مفیدی رو که می تونی ، با یک شیوه ی مناسب انجام بدی. بله ممکنه گاها مشکلاتی هم پیش بیاد اما به سرنوشت خوده پارسا پیروزفر توی فیلم در چشم باد نگاه کن. اغلب اوقات به شکلی شانس آورد. توی این فیلم، آدم بدون نقطه ضعف وجود نداشت. تعداد زیادی از کاراکتر ها سعی داشتن آدم خوب و مفیدی باشن اما لزوما بدون ایراد نبودن و همین ایرادات گاها مشکلاتی هم براشون ایجاد کرد. خوده پارسا پیروزفر درون این فیلم، گاها اشتباهاتی مرتکب شد ولی یه آدم حساسیت برانگیز به حساب نمی اومد. حداقل نه برای مدت زیادی و همین ویژگی باعث میشد به راحتی با آدم ها و جمع های مختلف معاشرت کنه و از اعتبار و احترام قابل توجهی هم برخوردار باشه.

خواب دیگه ای که دیدم این بود که من درون شهر استکهلم هستم و قصد دارم همین کتابی که این روز ها مشغول تایپ کردنش هستم رو به چاپ برسونم. هنوز به انتشارات نرسیده بودم که اضطراب زیادی به من غلبه کرد. توی ذهنم داشتم لحظه ای رو تجسم می کردم که به دفتر نشریه رسیدم و می خوام اسم کتابم رو بنویسم. ولی هر چی تلاش می کردم نمی تونستم اسم کتابم رو با املای صحیحی بنویسم و همه اش عجله داشتم که به یاد بیارم املای صحیح اش به چه شکل بود.

این خواب برای من نماد اینه که باید با همچین چالش هایی زمانی رو به رو بشم که واقعا رخ دادن و می تونم ذات اون چالش یا مشکل رو به شکل واضح و کامل تری تشریح کنم و بعد تصمیم بگیرم که با توجه به شرایط پیش اومده، می خوام چطور با این مشکل دست و پنجه نرم کنم. موانع و مشکلات اینچنینی واقعا غیر قابل پیش بینی هستن. گاهی ممکنه با یک خوش شانسی یا رو به رو شدن با یک آدم یا موقعیت مناسب، به راحتی ازشون بگذری. مهم اینه به تلاش خودت ادامه بدی. چون هر موقعیتی یک دست آورد خیلی ارزشمنده و کمک می کنه که روی دنیای اطرافت تاثیر بذاری.

.

.

.