رمان بازگشت به لموریا 3| پست صد و سی

نوشته شده توسط:ارغوان | ۰ دیدگاه

یکی دو روز پیش خوابی دیدم که برام گنگ و نامفهوم بود. مردی مشهور و زیبا رو می دیدیم که بدن ورزیده ای داشت. دچار ناراحتی روانی شده بود. درون اتاقش به شکل کلافه ای پرسه می شود و سعی می کرد فکر و روان خودش رو آزاد کنه. احساس می کنم قلبش بابت یک مساله ی عاطفی شکسته بود و احساس حقارت و بی ارزش بودن به سراغش اومده بود. میل زیادی به انجام کار های سیاه مثل اعتیاد داشت درونش شکل می گرفت. به دنبال راهی بود تا بتونه از انرژی و توان خودش سو استفاده کنه. در واقع می خواست خودشو بابت تجربه ی تلخ عاطفیش تنبیه کنه تا دیگه فکر عاشقی هم به سرش نیاد.

وضعیت رقت انگیزی داشت. روایت چنین خواب هایی در ابتدا برام دشواره و احساس می کنم تصاویر گنگ و جدید و ناملموس بودن. این جاست که مرور کردن می تونه مفید واقع بشه. گاهی باید یک خواب رو بار ها و بار ها مرور کرد تا بشه کم کم پوسته ی سخت روی مفهومش رو ترک داد و به انرژی درونش رسید. در واقع ما از خواب، چیزی جز یک خاطره رو به یاد نمیاریم و این خاطره است که بیشترین اهمیت رو داره.

ما نمی تونیم از دنیای خواب ها یک چیز ملموس مثل یک فلش مموری، یک فایل صوتی یا یک کتاب رو به صورت مستقیم به دنیای واقعی منتقل کنیم. انرژی خواب رو باید که با نیرو و انرژی و آگاهی خودمون تبدیل کنیم. به طور مثال باید بعد از بیدار شدن از خواب، حتی اگر شده به سرعت چند کلمه از خواب رو بنویسیم یا درون ذهن مدام مرورش کنیم. بعضی ها هم صدای خودشون رو ضبط می کنن یا برای اطرافیان خودشون تکست می فرستن یا به صورت شفاهی تعریف می کنن. در غیر این صورت، اغلب داده های خواب بعد از مدتی فراموش میشن و مجددا درون قلمروی ناخودآگاه حبس میشن. همه ی این ها نشون میده که خواب ها تا چه اندازه ظریف و حساسیت برانگیز هستن و تا چه اندازه میشه ازشون استفاده کرد.

حالا تکلیف خواب هایی که بسیار گنگ، جدید و غیر قابل توصیفن چیه؟ به نظر من این خواب ها دارن در مورد تجربه یا احساسی حرف می زنن که برای حوزه ی خودآگاه ما کاملا جدید هستن و تا به امروز با اون انرژی یا احساس یا چالش خاص رو به رو نشدیم. وقتی آدم با همچین خواب هایی رو به رو میشه صرفا کافیه به شکل هوشیار تری به جریان و تجارب زندگی نگاه کنه و ببینه داره با چه مسائل جدیدی رو به رو میشه؟ چه چالش ها یا احساساتی براش جدید هستن؟ اگر در مقابل تجارب و احساسات یا انرژی های جدید چنین هوشیاری ای رو نداشته باشیم قادر به جذب و درک شون نخواهیم بود.

خوابی که در مورد این مرد دلشکسته دیدم برای من سمبل موقعیت هایی از زندگیه که آدم قادر نیست نقاط مثبت و دست آورد های بی شمارش رو ببینه و صرفا به خاطر یک شرایط یا تجربه ی بد که تازه به وجود اومدنش هم تقصیر خودش نبوده شروع می کنه به لج بازی و ایجاد موقعیت ها و تجارب منفی و بد تر.

    هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...