اون خرگوش حامله برای من نماد مسئولیت و هدفی هست که برای خودم تراشیدم یعنی همین که به یکباره از شر انرژی های منفی تلمبار شده ی درونم خلاص بشم. برای همینه که خرگوش رو به صورت حامله دیدم. چون فرزند آوری هر چند می تونه یک تجربه ی شیرین و لذت بخش باشه اما قطعا با مسئولیت های قابل ملاحظه ای همراهه و افرادی که در مورد عمل فرزند آوری اقدام می کنن هم باید بیشتر از قبل مراقب امنیت و سلامتی خودشون باشن و هم سلامت بچه.

آرامش و حفاظت از سلامت روانی طی دوره های پاکسازی و درمان هم از اهمیت زیادی برخورداره. چون فرد تصمیم گرفته در قبال زندگی خودش مسئولیت پذیر تر باشه و مشغول پیگیری هدف بزرگی هست اما این شرایط بسیار حساسه برای همینه گزارشاتی در مورد حملات روحی، حین دوره های پاکسازی و انرژی درمانی رایجه. اون گربه ی سیاه برای من نماد اون دسته از ابعاد روان و شخصیتم هست که در حالت عادی، نقش ایجاد لذت و سرگرم کردن یا شاد کردن منو بر عهده دارن و حین گذروندن اوقات فراعت از این ابعاد روان یا مهارت روانی یا غریزه استفاده می کنم. برای درک این موضوع به رفتار و شخصیت گربه ها باید توجه کرد. در حالت نرمال، گربه ها به عنوان موجوداتی ملوس و بازیگوش و سرگرم کننده شناخته شدن. اما وقتی یک گربه دچار مشکلاتی روانی بشه یا با تربیت و عادت های غلط بزرگ بشه، ممکنه رفتار های شرارت آمیز و بدی از خودش نشون بده و به راحتی هم این رفتار ها رو کنار نذاره. مثل گربه هایی که همیشه آماده ی حمله و درگیری هستن. این گربه ای که توی خواب دیدم هم برای من نماد بخشی از روانم هست که ممکنه طی این شرایط واکنش نشون بده و انرژی منفی درونش به شکل کنترل نشده، لجبازانه و ناگهانی آزاد بشه و برام دردسر هایی درست کنه و زحماتم رو به باد بده. یعنی نه تنها باعث بشه که از شر انرژی های منفیم خلاص نشم بلکه انرژی های منفی بیشتری هم درونم ایجاد بشه.

از خواب امروز نتیجه می گیرم که در مورد کارهایی مثل پاکسازی، هر چقدر هم ارزشمند و مثبت باشن، نباید عجول بود. زیاده روی و عجول بودن ممکنه باعث بشه نه تنها منفعتی بهم نرسه بلکه به تدریج تبدیل به موجود فقیر تری هم بشم.

.

.

.

سوالی که ذهنم رو مدت هاست گاه و بیگاه مشغول میکنه اینه که تفاوتی بین ذات افراط و تفریط و تاثیری که روی انرژی های روان ما میذاره وجود داره؟ به طور مثال میشه گفت زمانی که سمبل گربه رو به صورت بیمار و ضعیف درون خواب می بینیم نماد کم کاری و زمانی که به صورت وحشی و سو استفاده گر می بینیم نماد افراط و سو استفاده از انرژی روانی باشه؟ درک این چرخه کمی برام سخته و هنوز نمی تونم با اطمینان در موردش صحبت کنم. اما اگر به علوم طبیعی و چرخه های بدیهی دنیای واقعی رجوع کنم شاید بتونم به جواب قانع کننده تر و بهتری برسم. به طور مثال من در دوران کودکی علاقه داشتم وسایل و لوازم تحریر هم کلاسی هامو بدزدم چون آدم فقیری بودم و خیلی از اون لوازم تحریر های زیبا رو نمی تونستم داشته باشم. من داشتم از دوستانم سو استفاده می کردم چون خودم ضعیف بودم. گرچه خیلی از بچه ها هم هستن که با وجود فقیر بودن، از دیگران ممکنه سو استفاده ای هم نکنن. اما مورد خودم رو در نظر بگیریم و این که چطور خودمو در مورد انجام چنین کاری توجیه می کردم.