رمان بازگشت به لموریا 3| پست هفتاد و پنجم

نوشته شده توسط:ارغوان | ۰ دیدگاه

.

از طرف ارغوان به دوستای لمورم

سلام دوستان، حالتون چطوره؟ می خواستم اول شب و قبل از خواب براتون نامه بنویسم. ولی اتفاقاتی افتاد و حالا که ساعت نزدیک 5 صبحه دارم براتون نامه می نویسم.

حس می کنم اشتباهی مرتکب شدم که راه حمله باز شده و این موجودات متافیزیکی مزاحمی که طی چند خواب اخیرم می بینم نرمال نیست. امشب قبل از خواب با همکارم حرف زدم و رک و راست ازش خواستم که رفاقت مون رو در حد گروه کاری نگه داره و در مورد مسائل خصوصی زندگیم کنجکاوی نکنه. بهش گفتم: علاقه ای ندارم در مورد روزمره ام با دیگران حرف بزنم.

اونم عذر خواهی کرد و بعدش بلافاصله احساس کردم انرژی سنگینی که کلافه ام کرده بود از هاله ام جدا شد. تونستم بعد از یک روز پر از دلمشغولی، کم کم به خواب برم.

توی خواب می دیدم که با خواهرم نیلوفر توی حیاط خونه ی پدریم هستیم. انگار مدتی مجبور شده بودیم از اون خونه بریم و حالا فقط من و نیلوفر می تونستیم برگردیم و بقیه ی اعضای خونواده مسافرت بودن. نیلوفر درباره ی موجودات متافیزیکی ای می گفت که دیده و نگرانش کردن. می گفت: حتی یکیشون اسمشو گفت. یه مرد درشت به اسم کنت بنت. به نظرت خونه مون واقعا پره روحه و نمی تونیم راحت درونش زندگی کنیم؟

خواب دلهره آوری بود دوستان. من وجود موجودات سطح پایین رو درون خونه و حتی محل حرکت و قرار گیری شون رو حس می کردم اما قادر به دیدن شون نبودم. سگی بغلم بود که می دیدشون اما ازشون می ترسید و علاقه ای به مبارزه باهاشون نداشت. اون موجود با ورود من به خونه سعی کرد فرار کنه.

نیلوفر هنوز به طور واضح می دیدشون. احساس می کنم داره بهم حمله میشه اما نمی دونم کیه و چرا. حس می کنم خودم اشتباهی کردم و آتو دست شون دادم برای حمله. شاید هم فقط باید آرامش خودمو حفظ کنم و از خدا کمک بخوام. به هر صورت من نمی خواستم به کسی توهین کنم یا کار بدی انجام بدم.

از اینها که بگذریم؛ واقعا بگذریم چون در طول زندگیم، از بچگی تا الان زیاد دیدم و حوصله ندارم غرق شون بشم و زیادی بهشون اهمیت بدم؛ می خواستم گزارش کارامو براتون بفرستم.

اخیرا احساس می کنم حساسیتم به اصوات و حروف افزایش پیدا کرده و وقتی به مانترا ها گوش میدم، به سرعت و با شفافیت بیشتری، انرژی رو درون خودم احساس می کنم.

توی خوابم یک نفر یا یک صدا داشت بهم کمک می کرد و اطلاعاتی در مورد موجودات متافیزیکی سطح پایین می داد که من نمی دونستم.

    هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...