رمان بازگشت به لموریا 3| پست شصت و هفتم

نوشته شده توسط:ارغوان | ۰ دیدگاه

بعد هم مطالبی که در مورد رنگ ها و انرژی و روان شناسی شون نوشتم رو جمع آوری و تکمیل کنم و به صورت یک کتاب منتشر کنم. آرکتایپ ها و رنگ ها دو رکن یا ستون شکل گیری کارت های بازی هستن و مطالعه در مورد شون دریای بسیار بسیار وسیعیه اما باید یک مقدار حداقلی در حدی که بتونم آناتومی کارت هامو برای دیگران تشریح کنم در مورد شون فکر و کار کنم. بعدا ممکنه فرصتی پیش بیاد که مطالب و کتاب های کامل تر و مفصل تری درباره ی آرکتایپ ها یا تعبیر خواب رنگ ها بنویسم.

بعد از نوشتن این دو کتاب می تونم با چشم انداز واضح تر یا اصطلاحا ذهن باز تری، طراحی کارت ها رو شروع کنم.

یکی از ایده هام اینه که کاملا از چهره و عکس های خودم استفاده کنم و صرفا آرایش و لباس هامو تغییر بدم و ژستی که برای هر کارت نیازه رو به خودم بگیرم. بعد به کمک عکس هایی که از خودم می گیرم، کاراکتر هایی که درون کارت هام هستن رو ترسیم و تکمیل کنم. طوری که مشخص باشه تمام این افراد یکی هستن و تمام آدم هایی که درون خواب ها می بینم به نحوی سمبل ارکان مختلف روان خودمون هستن و ما می تونیم در آن واحد در نقش تمام این افراد ظاهر بشیم.

حالا کم کم دارم به جواب یکی از سوالاتم که این مدت حسابی ذهنمو مشغول کرده بود هم می رسم. این که بنا هست بعد از این کارت ها سراغ چه موضوعی برم و در مورد کدوم دسته از سمبل ها مطالعه کنم؟ حدسم اینه قراره به کلاس های آقای تسلا برم و چیز هایی در مورد اعداد، ریاضی، فرکانس ها و از این جور چیز ها یاد بگیرم. شاید این ها بتونه کمکم کنه درک بیشتری از برنامه نویسی پیدا کنم و بتونم کمی بیشتر با دنیای بازی های ویدیویی و علم ساخت شون آشنا بشم. حالا نمی دونم سر کلاسای آقای تسلا با چه سر و وضعی برم و استرس دارم. (خنده ی مستمعین)

نمی دونم این چند ماه برای تکمیل طرح اولیه ی کارت ها کافیه یا نه چون توی تصویرگری دست کندی دارم. اما در مورد نوشتن واقعا راحت تر از گذشته هستم و ذهنم خیلی کمتر از گذشته دچار انسداد و حالت بی ارادگی میشه.

سوال دیگه ای هم که ذهنمو مشغول کرده اینه که کارت ها رو به صورت دستی و با ابزار های فیزیکی نقاشی کنم یا با ابزار دیجیتال یا ترکیبی از هر دو؟

    هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...