نمی تونم دقیقا بگم نتیجه ی این خواب چیه. آیا منظورش اینه که مجددا بعدا با این همکار رو مخی و اعصاب خورد کنم صحبت می کنم یا این که اون بذر، یه تجربه ی کاملا جدید صرفا برای خودمه که کمک می کنه بعدا با مهارت بیشتری با آدم ها تعامل کنم؟ شایدم هر دو. به هر صورت حالا حالا ها که قصد ندارم با این همکارم حرف بزنم و اگر به واسطه ی بقیه ی همکارا علت رو جویا شد میگم که: خوشم نمیاد کسی در مورد زندگی خصوصی من فضولی کنه.
یادمه یک شب دیگه که مجددا با احساس خشم و ناراحتی به خواب رفتم، توی خواب بهم در مورد فرصت زندگی می دادن. اون ها می گفتن که: توی این دنیا، انرژی ها و چیز های زیادی برای بهره مندی وجود داره، اما گاهی اوقات آدما خودشون نمی خوان که حتی از چیزایی که به رایگان براشون فراهمه استفاده کنن. مثل تو که داری خودتو حتی از نفس کشیدن هم محروم می کنی.
اون لحظه، عشقی که درون حرف تعلیم دهنده ها بود، ترغیبم کرد که اندوه و حس ناامیدی عمیق خودمو تا حدی کنار بذارم و از انرژی هایی که در اختیارم هست استفاده کنم و خودمو از داشتن شون محروم نکنم. با کشیدن نفس عمیقی از خواب بیدار شدم. اون لحظه حس کردم انگار ساعت هاست که داشتم خودمو خفه می کردم و درست نفس نمی کشیدم و بدنم داشت از این موضوع درد و عذاب می کشید.
این مثال ها تصویری هست که از مشکل مالیخولیا دارم. سفر به قلمرو های دیگه کار ساده ای نیست. اما انگیزه ی مسافرا با هم فرق داره. افراد ماجرا جو یا علاقه مند به درک هستی و عشق، معمولا به قصد شناخت و کسب آگاهی بیشتر سفر می کنن. حتی اگر این سفر به قلمرو های تاریک و اضطراب آور باشه. مثلا خواب بدی می بینن اما این خواب ها پریشون شون نمی کنه بلکه درک و تفسیرش می کنن و ازش برای کسب آگاهی بیشتر در مورد ذهن و روان استفاده می کنن.
اما اونچه که بهش مالیخولیا میگیم، به نظرم یک سفر ارادی برای از بین بردن ارتباط با واقعیته. نه فقط قطع ارتباط با جسم فیزیکی و زندگی اطرافش. یک سفر ارادی برای از بین بردن سطوحی از آگاهی. چرا یک موجود باید همچین کاری انجام بده؟ عاصی بودن از دست تجارب آزار دهنده یا ناخوش آیند! تجاربی که زندگی و هوشیاری رو برای فرد عذاب آور کرده.
.
.
.
از طرف ارغوان به فرشته کاسیل
سلام وقت شما بخیر باشه. اسم من ارغوانه و از سیاره ی زمین نامه می نویسم. البته اخیرا نامه های متعددی برای شما نوشتم ولی موضوع این نامه ام فرق داره. خب می دونید من درکل به نامه نگاری با فرشته های علاقه ی زیادی دارم چون همیشه بهم جواب های شورانگیز و جالبی میدن که هم باعث میشه بسیار غافلگیر شم و لذت ببرم و هم چیز های جدیدی یاد بگیرم. آدم ها میگن برای جواب گرفتم از فرشته ها، به طور واضح ذکر کنید که از اون ها چی می خواید. مثلا اگر پول می خواید به طور خلاصه و واضح بگید که به پول نیاز دارم. اما من از این چیز های تکراری نمی خوام. دلم می خواد چیز های جدیدی یاد بگیرم که بهم کمک کنه عاقلانه تر زندگی کنم و تبدیل به موجود قوی تر و بهتری بشم. اما خب من چطور می تونم بفهمم الان نیاز دارم در مورد چه موضوعی درس جدیدی یاد بگیرم؟ این چیزیه که حس می کنم شما به راحتی می تونید تشخیص بدید.
نظرات
ارسال نظر