رمان بازگشت به لموریا 3| پست بیست و ششم

نوشته شده توسط:ارغوان | ۰ دیدگاه

فردی درون اون تابلوی نقاشی بود که هنوز فریب نخورده بود. یک مرد با قدرت روانی خاص. اون معروف بود به روح سیار. قادر بود بدون این که کسی بهش شک کنه، وارد محیط ها و جمع های مختلف بشه و اطلاعات جمع کنه، با دیگران صحبت های مفصل و تاثیر گذار داشته باشه و همچنین شرایطی ایجاد کنه که دیگران هم وارد اون جمع ها بشن. توی این خواب دیدم که مرد روحی وارد قطار شده بود. ظاهر یک مرد نسبتا ژنده پوش و فقیر رو به خودش گرفته بود. اما چهره ی زیبا و گرمی داشت. تونست با دوستانمون که فریب خورده بودن کمی صحبت کنه.

دیدم که برادری تاریک، به صورت مسئولین یا خدمه ی قطار، هر چند ساعت یک بار به کوپه ها سرکشی می کردن. مدام سرنگ هایی بسیار ظریف و باریک رو به دوستان مون تزریق می کردن. مرد روحی هیپنوتیزم نمی شد و برادری تاریک دید که نمی تونه اونو کنترل کنه. اون ها کم کم دچار شک و تردید شدن. گفت و گوی خدمه ی قطار رو می شنیدم. اون ها می گفتن: همچین آدم هایی رو نباید با خودمون به جزیره ببریم. اون آدم بی سر و پا چرا سوار این قطار گرون قیمت شده؟ باید بفرسیمش کوپه های انتهایی یا از قطار به نحوی بیرونش کنیم.

مرد روحی که شرایط رو نامناسب دید، پورتالی باز کرد و این کار باعث شد که من و افرادی که درون جنگل بودیم، درون اون کوپه ظاهر بشیم. خدمه ی قطار احساس ترس کرد. دیدم که سرنگ های متعددی رو بالا آوردن و آماده ی درگیری شدن. اون تعدادی از دوستان ما که فریب خورده بودن، کمابیش احساس کردن ما رو به یاد میارن. اما داستان هایی که برادری تاریک در مورد ما به اون ها گفته بود باعث شده بود از ما بیزار بشن.

یکی از اون ها به مرد روحی اشاره کرد. گفت: این همون مرد سفید پوش درون تابلوی نقاشیه.

یکی از خدمه هم با وحشت به من اشاره کرد و گفت: این همون زنیه که درون هر چشمی 2 عنبیه وجود داره.

از این واکنش خدمه ی قطار خیلی خوشم اومد. فکر نمی کردم اینقدر از من بترسن. برای این که بزم ما گرم تر هم بشه، ذات واقعی خودمو نشون دادم و عنبیه و مردمک های دومم رو نشون دادم. ظاهرا اون عنبیه ها بهم اجازه می داد که اون ور دیوار ها و درون موجودات رو ببینم.

صحنه های درگیری برام واضح نیست. فقط می دیدم تمرکزمون روی سرنگ ها و خورد کردن شون بود. بعدش هم از خواب بیدار شدم.

.

.

.

از طرف ارغوان به دوستای لمورم

سلام وقت شما بخیر باشه. حال من خوبه، حال شما چطوره؟

    هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...