مراسم خواب بینی، حداقل ۸ ساعت طول می کشید و این به خاطر دارویی بود که افراد نیم ساعت قبل از به خواب رفتن میخوردن. البته اونها میتونستن تا سقف ۱۰ یا ۱۱ ساعت هم بخوابن. بعد از اون، کاغذ و قلم و ژورنال های خواب، برای ثبت اتفاقات خواب، آماده بودن.
سهم انجمن از این مراسم، انرژی خوده رویابین ها بود که با کمک گوی های سبز رنگی که بالای سرشون قرار می گرفت ذخیره میشد. این گوی ها کارای دیگه ای هم انجام میدادن که برخی از قابلیت هاش، برای افراد رویابین مشخص نبود، مگر این که افراد دقیق و مکاشفه گری باشن.
نحوه ی آشنایی زال زال و جاستیک با انجمن هم از طریق همین مراسمات رویابینی بود. منتها زال زال با خوشبینی کنجکاو شد که چیزای بیشتری درباره ی انجمن بدونه و کم کم تعلیمات خودش رو شروع کرد و الان توی دل کتابخونه ی انجمن کار میکنه اما جاستیک بسیار بدبین و بد دل شد و احساس کرد که انجمن، در حال سو استفاده از قدرت در مکاشفه و رویابینیه.
از گوی ها، کیفیت رویابینی افراد رو به راحتی می شد فهمید. گوی سیب زمینی با غبار هایی به رنگ سیاه پر شده بود و مدام تصاویر انتزاعی به شکل ستارگان و سیارات رو می دید. سیب زمینی استاد دیدن اینطور خواب ها بود. معمولا کنجکاو بود که به صورت های فلکی سفر کنه و زبان و الفبای هر ستاره رو درک کنه. این کار سال ها زمان می برد و یادداشت های سیب زمینی، به طور مرتب توی کتابخونه ی انجمن آرشیو میشدن. فهیرو و زال زال، شخصا به بررسی کیفیت خواب ها می پرداختن. سیب زمینی خیلی زود به خواب هاش مسلط شد و تونست به شکلی شفاف، جلوی ورود سمبل های اشتباه و مضحک رو بگیره. یعنی میشه گفت تقریبا همه ی چیز هایی که الان سیب زمینی درباره شون می نویسه، مستند و کارآمد و کاربردی هستن.
اگر گوش خودمون رو نزدیک گوی نگار ببریم، صدای نت های موسیقی و سر و صدا و دعوا، جزئی جدا نشدنی از خواب های اون هستن. نگار ذهنی پر آشوب و درگیری داره و هنوز نتونسته کابوس هاشو مهار کنه و کنترل خواب ها رو به دست بگیره. این به خاطر محیط و خونواده ایه که نگار توش رشد کرده و خاطرات بدیه که قادر به فراموش کردنشون نیست.
نظرات
ارسال نظر