رمان بازگشت به لموریا 2| پست دویست و ششم
نوشته شده توسط:ارغوان در | ۲۳ اسفند ۱۳۹۹ - ۱۹:۵۰ | ۰ دیدگاهوقتی کنفرانسم تموم شد دوباره تصویر نمادین خوابم رو دیدم. دیدم که دوستان و هم کاسی هام از زندان آزاد شدن و تونستن خوراکی هاشون رو از اون کمد یا یخچال بیرون بکشن و بخورن. انگار که من درهای اون کمد رو باز کرده بودم یا کلیدش رو از اون معلم گرفته بودم.
بچه ها خیلی گرسنه بودن و تونستن یه دل سیر غذا بخورن.
حس می کنم دلیل دیدن این خواب، اتفاق بدی بود که دیشب برام افتاد. چند تا از دوستانم که اتفاقا دست خوبی درون کار کردن با انرژی ها دارن، ازم خواستن ساعتی آنلاین بشم و باهاشون صحبت کنم چون چند تا سوال مهم داشتن. طی صحبت ها متوجه شدم برخی از اون ها فکر می کنن من توانایی هایی دارم که خودشون نمی تونن داشته باشن یا هر چی تلاش می کنن نمی تونن بهش برسن. حتی انرژی حسادت رو احساس کردم. خیلی از این بابت ناراحت شدم. به هر صورت گفت و گوی ما تموم شد. متوجه شدم هاله ام آسیب دید و بخش قابل توجهی از انرژیم خراب شده. خیلی قلبم شکست. برای همین مشغول مراقبه و ترمیم انرژیم شدم. حس می کنم این خواب هم به نحوی تلاش ذهنم برای ترمیم انرژیم بود. وقتی از خواب بیدار شدم، حالم بهتر بود.
.
.
.
نامه ی سیزدهم
از طرف ارغوان به روح آقای نیکولا تسلا که هاله ی نارنجی داره
سلام آقای تسلا، وقت تون بخیر باشه. حدودا چند روز دیگه تصمیم دارم پروژه ی فعلیمو به تیدیان تحویل بدم. اوایل یعنی چند هفته پیش، در این مورد استرس زیادی داشتم ولی حالا که تمام تلاشمو انجام دادم و کاری که شروع کردم رو تموم کردم، دیگه نتیجه اش چندان برام مهم نیست. چون هر اتفاقی بیوفته و هر تاثیری بذاره، بالاخره من تلاش خودمو انجام دادم.
حال شما چطوره؟ همه چیز رو به راهه؟ شنیدم این روز ها خیلی سر همکارای شما شلوغه و علتش هم تعداد زیاد افرادی هست که به بیداری ذهنی رسیدن. به هر صورت امیدوارم که منو فراموش نکنید. من دیروز کمی در مورد رنگ ها و طول موج ها خوندم و باید بگم که تقریبا هیچ چیز خاصی متوجه نشدم. دوست دارم یک مقدار عددی برای رنگ هایی که درون پالت هام و روی کاغذ درست می کنم به دست بیارم. برای این کار از رنگ هایی که درست می کنم عکس می گیرم و به کمک نرم افزار ها، کد های مربوط به هر رنگ رو به دست میارم و یادداشت می کنم. حس می کنم این کار می تونه بهم کمک کنه که دقیق تر از گذشته، رنگ ها رو مطالعه کنم و می تونم بفهمم تفسیر هایی که می نویسم مربوط به کدوم کد رنگه و از این طریق، مرتب تر و برنامه ریزی شده تر بنویسم؛ در ادامه سراغ رنگ های تکراری نرم و سراغ کد رنگ های جدیدی برم. درباره شون بنویسم یا اسمی براشون انتخاب کنم.
نظرات
ارسال نظر