رمان بازگشت به لموریا 2| پست صد و هفتاد و نهم
نوشته شده توسط:ارغوان در | ۱۸ اسفند ۱۳۹۹ - ۱۲:۱۱ | ۰ دیدگاهاین طور خواب ها معمولا زمانی دیده میشن که بیننده ی خواب، مدتی درگیر یک تجربه ی فرسوده کننده شده و ممکنه از این بابت احساس خستگی و ضعف روانی داشته باشه. به طور مثال، بیننده ی خواب برای مدتی به شدت کار کرده و حالا خسته است و می خواد کاری برای سرگرم کردن و تجدید قوای روانی خودش انجام بده. اما به طور مثال آیا درسته آدم برای سرگرمی و لذت بردن، حق دیگران رو بخوره؟ یا دیگران رو مسخره کنه؟ یا چه می دونم، فیلم های آبکی، سطح پایین و احمقانه ای ببینه که در حالت عادی براشون ارزشی قائل نیست یا می دونه که این فیلم ها دارن پیام و فرهنگ غلطی رو رواج میدن؟
از نظر من که این کار مناسب نیست. اخیرا تصمیم داشتم یک کتاب طولانی اما سطح پایین رو شروع کنم به خوندن. احتمال میدم این خواب، واکنش روحم نسبت به این تصمیم بود. گرچه من فکر نمی کردم این کتاب سطح پایین باشه، ولی حالا که با دقت بیشتری فکر می کنم، این کتاب، در حال حاضر به درد من نمی خوره. البته اگه برداشتم از این خواب درست باشه.
خب خیلی حیف شد، چون من دوست داشتم این کتاب رو بخونم و تصمیمم قاطع بود و حس نمی کردم این کار می تونه اشتباه باشه. کمی تردید داشتم اما نمی دونستم تردیدم چه اندازه درسته.
در ادامه ی خواب امشبم اتفاق دیگه ای هم افتاد.
من و دوستانم روی اسکله ایستاده بودیم و داشتیم به آسمون شب نگاه می کردیم. پهنه ی بسیار وسیعی از آسمون رو می دیدیم. آسمون و ستاره ها وضعیت عجیبی داشتن. نوار های رنگی رو توی آسمون می دیدم. نوار های مستطیلی شفاف به رنگ های سرخ و سبز و توده های غبار کهکشان ها که کوچک بودن اما به رنگ های مختلف. به اندازه ی یک سکه بودن.
نسبت به ستاره های عادی، این توده های رنگی خیلی بزرگ بودن. توجهم به یه صورت فلکی جلب شد. این شکلی بود:
نظرات
ارسال نظر