رمان بازگشت به لموریا 2| پست صد و شصت و پنجم
نوشته شده توسط:ارغوان در | ۱۷ اسفند ۱۳۹۹ - ۱۱:۳۶ | ۰ دیدگاهدیدن این صحنه برام تازگی داشت. لحظه ای منو ترسوند. اما متوجه شدم که در مجموع اتفاق خوبی در حال رخ دادنه و پیش از این اصلا تجربه اش نکرده بودم. این اولین بار بود که می دیدم دندون ها بدون نیاز به پزشک، خودشون روند ترمیم و نوسازی رو طی می کنن.
این تصویر منو یاد نامه ی اخیرم میندازه که به دوستانم گفتم: من از جاودانگی و افزایش طول عمر ترسیدم. چون برای من به عنوان یک موجود زمینی تازگی داره.
.
.
.
تصویری می دیدم از یک باغچه ی زیبا. عده ای در حال پرورش گل و گیاهان خوش عطر و رنگ بودن. برخی از این گیاهان ارزش خوراکی هم داشتن یا روی بوته های کوچیک شون، میوه های کوچکی هم پرورش پیدا می کرد.
لوسی هم پیشم بود و با هم به فرآیند جالب رشد گیاهان نگاه می کردیم. ما دو تا مثل دو تا دختر بچه ی کنجکاو و فضول بودیم.
در ابتدا ما نمی دونستیم که این باغچه برای چی وجود داره، ازش چه استفاده ای میشه و گیاهان چطور کاشته میشن و پرورش پیدا می کنن. متوجه شدیم که اون جا یک برنامه ی تلویزیونی یا گروه هنری جالب هست که از این باغچه برای پرورش افکار و ایده هاشون استفاده می کردن. مثل نوشتن فیلم نامه ی تئاتر و فیلم و پرورش شالوده ی اولیه ی هر چیزی که قرار بود خوراک فکری مردم جامعه رو تامین کنه.
خوراک فکری؛ برای اون دسته از آدم هایی که علاقه و حوصله ای برای پرورش این خوراک فکری نداشتن و عادت داشتن از خوراکی های آماده استفاده کنن.
افراد زیادی در طول یک بازه ی زمانی طولانی به اون استودیو اومدن، گیاه کاشتن و باعث تاثیر گذاشتن روی جامعه و تغییر فکر آدم ها شدن. کار اون ها حساس و ظریف بود و امکان اشتباه هم وجود داشت. حتی ممکن بود یک گیاه خراب شه، از بین بره، منقرض بشه و یا بیش از حد به جامعه برسه و مشکلاتی درست بشه.
از طرفی اگر یک طرز فکر رو بیش از حد به جامعه می رسوندن و به مزاج توده ی مردم خوش نمی اومد، ممکن بود کاسه کوزه ی این استودیو جمع بشه و دیگه نتونه به فعالیت خودش ادامه بده.
من مدت زیادی و حین سفر و زندگی درون جامعه، از طریق گجتی که به همراه داشتم و اغلب به صورت اینترنتی؛ به برنامه های این استودیو نگاه می کردم و کم و کیف اهداف و تکنیک هاشون رو سعی می کردم درک کنم. خودم رو درون ماشین و درون جاده های مختلف می دیدم. انگار یک مسافرت طولانی و مداوم رو در پیش گرفته بودم و از این سفر، خاطرات و تجربیات زیادی داشتم.
نظرات
ارسال نظر