گفتم: ساختار کیهان طبقه ای و خطی نیست. تمام منظومه ها در حال گردش اطراف خورشید مرکزی هستن. برخی تمدن ها و سیارات به خورشید مرکزی نزدیک ترن و درون قلمرو های جاودانگی زندگی می کنن. اون ها قلب های بسیار بزرگی دارن و نگاه شون به جهان کاملا با ما متفاوته. اما برخی تمدن ها در حال طی کردن سطوح تکاملی پایین تری هستن یا به دست آنوناکی ها در حال استعمار شدن هستن.مردم پرتال خورشیدی نمی تونن نسبت به سیاراتی مثل زمین که دچار مشکلات زیادی هستن بی تفاوت باشن. چون می دونن اگر دنیای ما خراب بشه؛ به تدریج، دنیا و سرزمین های دیگه هم به خطر میوفته. مردم پرتال خورشیدی بار ها با موجودات سیاه جنگیدن.
جمله ی آخرم رو نتونستم بگم. انرژی پر ارتعاشی رو احساس کردم و حس کردم اگر حرف بزنم تمام کالبد فیزیکیم از اشک شوق و ارتعاش زیاد این احساسات متلاشی میشه.
من می خواستم بگم که: تعداد زیادی از این مردم، الان روی زمین هستن. یک لشکر کشی عظیم.
من نتونستم این حرف رو به زبون بیارم اما با قلبم گفتمش. نمی دونم دختر تونست حرفمو بفهمه یا نه.
.
.
.
ساعت نزدیک 7 شبه. امروز لوسی رو دیدیم. شاد و خوشحال به نظر می رسید و با هم چای و شیرینی خوردیم. بازی های جدید گروه بازی سازی رو تست کردیم. لوسی ازشون خوشش اومد. پارسا هم سرش خلوت تر شده و بیشتر با هم وقت گذروندیم و از این بابت خیلی خیلی خوشحالم. بعد از ظهر مقداری مراقبه کردم و کمی خوابم برد. دیدم که انگار درون یک کارگاه آموزشی هستیم. می گفتن: همون طور که دیدید برای ترم قبل، باید بازی هایی با موضوع آشپزی رو تجربه می کردید، حالا لازمه یک سطح بالا تر رو تجربه کنید، لازمه یاد بگیرید که خودتون مواد غذایی رو بکارید و پرورش بدید.
برای این کار لازم بود یاد بگیریم چطور یک بازی با موضوع کاشتن گیاهان رو طراحی کنیم.
نظرات
ارسال نظر