رمان بازگشت به لموریا 2| پست صد و پنجاه و یکم

نوشته شده توسط:ارغوان | ۰ دیدگاه

نامه ی هفتم

از طرف ارغوان به روح آقای نیکولا تسلا که هاله ی نارنجی داره

سلام آقای تسلا امیدوارم حالت خوب باشه. چند تا نقاشی جدید کشیدم امیدوارم بتونی اون ها رو ببینی. احساس می کنم کودکانه تر از گذشته نقاشی می کشم. خطوطم ساده تر شده. تنوع رنگ هام تغییر کرده. متفاوت و فانتزی تر شده. حال شما چطوره؟ حال من که خوبه فقط باید بیشتر استراحت و مراقبه داشته باشم چون انرژی بیشتری نیاز دارم. پارسا سرش شلوغه. دوست داشتم بیشتر باهاش وقت می گذروندم اما باید فعلا صبر کنم.

امروز خاطره ای رو به یاد می آوردم. نمی دونم توی کدوم دنیا بودم گرچه حدس خودم اینه پیش لمورین ها بودم. هر روز بخشی از یک رمان خیلی طولانی رو می خوندم که پسر بسیار جوونی نوشته بودش. رمانش یک فن فیکشن بود و ادبیات ساده ای هم داشت اما به شکل زیبایی با تخیلات خودش ترکیبش کرده بود و داستان بسیار طولانی ای نوشته بود.

خوندن داستان های طولانی دشواره و هر آدمی اراده ی خوندن اینطور داستان ها رو نداره. داستان های خیلی طولانی برای من سمبل آدم هایی هستن که سفر های طولانی ای رو باید پشت سر بذارن و برای آزمون های دشواری ساخته شدن. آدم هایی که در واقع مسیر های پر ماجرا رو انتخاب می کنن و تصمیم می گیرن تغییر کنن. اتفاقا این داستان هم ماجرای فردی بود که مهاجرت کرد و سفری رو در پیش گرفت.

مهاجرت و سفر در تعبیر خواب روانشناسی نماد تغییره. مهاجرت برای من نماد آدمیه که قصد داره به شکل اساسی، مهارت های روانی شو تغییر بده و از این بابت باید آزمون های فشرده و دشواری رو پشت سر بذاره و نگاهش به زندگی رو تغییر بده و خیلی چیز ها رو پشت سر بذاره. خیلی چیز ها رو برای همیشه از زندگیش حذف کنه.

خلاصه این که پسر نویسنده به موفقیت های زیادی رسید. داستانش گاها خیلی دلهره آور میشد. جوری که همه ی ما خواننده ها می گفتیم: دیگه محاله قهرمان داستان این بار یک راه حل منطقی پیدا کنه و بتونه نجات پیدا کنه.

اما در نهایت قهرمان داستان پیروز شد. با هوش و درایتی که با منطق هم جور در می اومد. یک سری مقاله دیدم که در واقع این نویسنده داشت به سوالات مخاطب ها جواب میداد. این طور مقاله هاش به صورت نیمه مخفی و رمزی نوشته شده بود و فقط افراد زیرک قادر به خوندنش بودن.

    هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...