رمان بازگشت به لموریا 2| پست صد و نوزدهم

نوشته شده توسط:ارغوان | ۰ دیدگاه

مراجع من درباره ی هاله و چاکرا چیز خاصی نمی دونست. هاله ی اصلی خودش آبی بسیار پر رنگی بود و همون طور که انتظار داشتم مشکلاتش هول محور یک جهان بینی فیلسوفانه ی بسیار آسیب دیده بود. دوست داشت که معشوقی داشته باشه و بهش عشق ورزیده بشه. از این بابت احساس ناامیدی و اندوه زیادی داشت. احساس تنهایی خیلی زیادی داشت.

فرد دیگه ای که امروز باهاش صحبت کردم هم همچین آرزویی داشت اما انرژی بهتری داشت و حداقل فکر خودکشی تا این حد بهش غلبه نکرده بود. می تونم به راحتی بگم که 90 درصد افرادی که طی این سال ها باهاشون مشاوره داشتم با همچین مشکلی رو به رو بودن.

رد این مشکل درون بسیاری از داستان ها و رمان های عامه پسند، سریال های پر طرفدار و فیلم های سینمایی معروف و موسیقی های رایج سیاره ی ما به چشم می خوره. یعنی صحبت در مورد عاشق و معشوق و چالش های خانمان بر اندازی که می تونه زندگی چنین افرادی رو درگیر کنه.

اما این اندوه تراژیک عشق بین دو نفر، یک مساله ی غیر قابل حل نیست. مزاحم روند تکامل ماست. تا جایی که می دونم، مردم سیارات تکامل یافته تر، به همون اندازه ای درگیر عاشق و معشوق هستن که درگیر نقش والدین، فرزند آوری، خواهر و برادری و ... هستن.

ما آدم ها در حال حاضر تا حدی در مورد مساله ی عشق بین والدین و فرزندان به تکامل رسیدیم و بیشتر افرادی که به هر دلیلی شانس بچه دار شدن ندارن، قادرن با توجه و محبت ورزیدن به فرزندی که از نطفه و خون خودشون نیست، لذت والد بودن رو تجربه کنن.

گرچه تکامل ما در این مورد هنوز کامل نیست. یعنی بسیاری از افراد رو میشه دید که بسیار وابسته به اعتبار نطفه و تولید مثل هستن و بدون این عناصر، قادر نیستن لذت والد بودن رو تجربه کنن. افراد زیادی هستن که از این سطح هم پایین ترن و اگر نتونن فرزندی با یک جنسیت خاص داشته باشن شدیدا زجر می کشن. در نهایت این داستان های تراژیک نه تنها خوده فرد رو درگیر می کنه بلکه گاهی باعث میشه فرد درگیر تراژدی، برای رسیدن به خواسته اش، دیگران رو قربانی کنه. این داستان ها به حدی تکراری هستن که نیازی به مرور دوباره ی انواع شون نیست.

به هر صورت مبحث جفت گیری و عشق بین دو نفر، تنها در صورتی این شکل تراژیک و دیوانه وار خودش رو تغییر میده که بتونیم درک کنیم اون فرد خاصی که مد نظر ماست یا آدم رویایی ای که درون ذهنمون ساختیم، همه چیز نیست.

همه ی دنیا خلاصه در وجنات آدم رویاهای ما نیست بلکه تمام دنیا جلوه ای از یک عشق تمام عیاره و هر زمان که اراده کنیم قادریم محبت و توجه مون رو صرف بهبود این تصویر رویایی کنیم. زمانی که به یک عشق تراژیک دچار شده بودم، راهنماهای روحی جمله ای به من گفتن که درکش برام غیر ممکن بود. اون ها گفتن: ... ولی یک چیز رو هنوز درک نکردی، منتظر عشق شدن، باید برای عشقت صبر کنی، خود صبر رو، باید از عشق سیراب بشی.

    هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...