رمان بازگشت به لموریا 2| پست صد و سیزدهم

نوشته شده توسط:ارغوان | ۰ دیدگاه

اگر سیستم چاکرا رو روی آناتومی یک درخت قرار بدیم، چاکرای ریشه و چاکرای دوم، ریشه ی درخت رو پوشش میدن.

چاکرای شبکه ی خورشیدی و قلب، تنه ی درخت رو تشکیل میدن.

چاکرای گلو و چشم سوم، شاخ و برگ درخت رو تشکیل میدن.

چاکرای تاج میتونه استعاره ای از میوه ها باشه.

هر بخش از این درخت و شبکه ی انرژیش، بخشی از مهارت های روانی ما رو پوشش میده. برای همینه که ما به تمام این انرژی و رنگ ها نیاز داریم. بر خلاف برخی که هیچ اهمیتی به رنگ های سرخ و نارنجی نمیدن و وقتی این رنگ ها رو درون سیستم انرژی فردی می بینن، قضاوت های بسیار بدی در موردش انجام میدن. بهتره بدونید که یک چاکرای ریشه یا دوم آسیب دیده به مراتب خطرناک تر از داشتن چاکرای چشم سوم ضعیف یا مسدوده.

تا این جا می دونم که باید یک سری کارت 6 در 7 واحدی طراحی کنم. 6 آرکتایپ در مقابل 7 چاکرا. که در مجموع میشه 42 کارت.  و از اون جایی که هر کارت دو تصویر داره، باید 84 تصویر طراحی کنم. زمینه ی کارت ها رو می تونم با توجه به رنگ هر چاکرا انتخاب کنم. خب این خیلی خوبه چون تصمیم گیری برام راحت تر میشه.

.

.

.

دیشب داشتم خواب پیکاسو رو می دیدم. جوان و زیبا بود. کلاهشو به احترام من از سرش برداشت. بهم لبخند میزد و انگار می خواست که سوار اسب بشم. خواب ورق خورد. از خونه ی پدریم خارج شدم. به حیاط رفتم. هوا تاریک بود. روی زمین دراز کشیدم و به آسمون خیره شدم. سفینه ها رو می دیدم که حرکت می کنن. روح مادرم کنارم بود. ازم پرسید: اون ها دوستات هستن؟

گریه می کردم. به نشونه ی تایید سرمو تکون دادم. مادرم بغلم کرد. گفت: شاید بعد رفتنت از پیش ما، دلت برای ما هم تنگ بشه.

مادرمو بغل کردم. با تله پاتی گفتم: تعداد افرادی که از این دنیا ترک می کنم در حالی که دلم براشون تنگ میشه خیلی خیلی کم هستن.

مادرم پرسید: دیگه نمیای با ما زندگی کنی؟

کمی فکر کردم. احساس خستگی زیادی داشتم. به چاکرای ریشه ی آسیب دیده و بیمارم اشاره کردم. گفتم: نه، علاقه ای ندارم.

امروز مقدار زیادی بیسکوییت، سوپ و ماکارونی خوردم و با پارسا حرف زدم. روزمره ی من از نظر خیلی ها کسل کننده است. اما چیزایی که هر روز یاد می گیرم، خواب هایی که می بینم و کار هایی که انجام میدم برام خیلی لذت بخش و هیجان انگیز هستن.

    هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...