رمان بازگشت به لموریا 2| پست هشتاد و هشتم

نوشته شده توسط:ارغوان | ۰ دیدگاه

من امروز یکی از ترس هامو کشتم یا از شر یک انرژی منفی که درونم رخنه کرده بود خلاص شدم. می خوام که اگر در آینده دوباره همچین دردی به من عارض شد، با دیدن این نقاشی انگیزه بگیرم و دوباره بجنگم. این تابلو یادم میاره که این گره روانی چیز جدیدی نیست و قبلا هم باهاش رو به رو شدم. اگر یک بار بهش غلبه کردم پس راه پیروزی رو بلدم و می تونم دوباره هم انجامش بدم.

تفسیر یک خواب با موضوع تابلوی نقاشی می تونه به همین سادگی باشه.

.

.

.

نامه از طرف ارغوان به روح آقای نیکولا تسلا

سلام آقای تسلا امیدوارم حال شما خوب باشه. (علت این که دارم اینقدر رسمی و مودبانه حرف می زنم اینه که قصد دارم این نامه و جوابش رو توی کتاب بعدیم درج کنم.)

دلیل نوشتن این نامه این هست که ازتون بخوام اگر میشه در مورد فرکانس ها یک درس جدید بفرستید. من این مدت سعی کردم که درباره ی فرکانس ها مطالعه کنم اما متاسفانه ادبیات مردم زمین برای من بیگانه است و کتاب های تخصصی اغلب به دور از تشبیه و سمبل نوشته شدن.

از طرفی من حتی نمی دونم مطالعاتم رو چطور ادامه بدم و از این بابت اغلب وابسته به خواب ها و الهاماتم هستم. بهتر دیدم که تا دیر نشده و فکر شناخت مبحث فرکانس از سرم نیوفتاده، شانس خودم رو امتحان کنم و از شما کمک بخوام.

در ضمن اگر با آدم های این سیاره هم حرف یا سخن خاصی داشتید می تونید از طریق خواب، حرفاتون رو منتقل کنید. من سعی می کنم تمام جزئیات خواب رو به یاد بسپارم و شرح بدم. افرادی که کتاب های منو می خونن حتی اگر حرف های من رو باور نکنن، ممکنه بتونن چیز های زیادی از نامه نگاری ما یاد بگیرن. در نتیجه فکر می کنم کار ما می تونه مفید باشه.

امروز مشغول مراقبه و استراحت میشم و سعی می کنم ذهنم رو از مسائل اضافی خالی نگه دارم تا بتونم خواب هامو راحت تر شکار کنم و به حافظه بسپارم. اما بهتون قول نمی دم که دوباره خواب شکلات های رنگی نبینم.

فعلا روزتون بخیر باشه. منتظر جوابتون هستم.

گرچه اگر جواب نامه ام رو ندید ناراحت نمی شم و سعی می کنم درک کنم و مطالعه ام رو از طریق منابع زمینی ادامه بدم.

.

.

    هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...