حتی عکس چهره ی این مرد درون پرونده است و می تونم هاله اش رو ببینم. رنگ اصلی هاله اش کهربایی و آبی بوده اما در طول زمان حسابی غبار گرفته و تیره شده. اما قدرت ها یا استعداد های زیادی داره. این استعداد ها در حال ته نشین شدن هستن. قسمت بالای هاله ی انرژیکیش کمرنگ و ضعیف شده. محدوده ی اطراف چاکرای شبکه ی خورشیدیش از انرژی زیاد اما کدری تشکیل شده. انرژی هایی که مربوط به خودش نیست بلکه با سو استفاده از دیگران در حال جذبشونه.

از طریق این انرژی های دزدیده شده، برای خودش ناخودآگاه نوعی حفاظ ساخته. قسمت پایین هاله ی انرژیکیش مهم ترین بخشه. پر از خشم و ترس های در هم تنیده و پر سر و صدا. یک بافت به شدت نامنظم. زندگی بسیار ترحم برانگیزی داره. ظاهرا بار ها سعی داشته از این ترس ها خلاق بشه اما طعم خوش سو استفاده از دیگران، اجازه نداده که تغییر رویه بده.

انرژی های دزدیده شده نوعی دیوار قوی درست کردن که جلوی خروج ترس ها رو گرفته.

در انتهای پرونده گفته شده که علاقه ی زیادی به خودکشی داره.

واکاوی درون همچین افرادی کار ساده ای نیست. به گزارش خواب هاش نگاه می کنم. فقط یک خواب وجود داره. میگه خواب دیده که گربه ای توی اتاقش پرسه میزده. این مرد تلاش داشته از اتاق بیرونش کنه. اما گربه به حرف اومده و گفته: هیچ غلطی نمی تونی بکنی.

گربه به یکی از مهم ترین غرایز ما آدم ها اشاره داره. تفریح و شاد بودن. گربه ها موجودات بی قید و شادی هستن. وقتی فردی در مورد تفریح و بی قید بودن دچار افراط و تفریط بشه، این سمبل به شکل آزار دهنده ای درون خواب ظاهر میشه. افرادی که بیش از حد خودشون رو درگیر کار و تلاش و مسئولیت های زندگی یا استرس های ذهنی می کنن، ممکنه به کرار خواب هایی در مورد گربه های بیمار و ضعیف ببینن.

اما در مورد خواب این مرد 26 ساله، میشه گفت که در مورد بی قید زندگی کردن زیاده روی کرده و تنبلی و بی ارادگی بهش غلبه کرده. حالا زندگی براش خیلی سخت شده.

عجیب نیست که احساس میکنه آرزو های برآورده نشده ی زیادی داره.

من نمی تونم بگم که این فرد دیو سیرت و نفرت انگیزه. اون قدرت خلاقیت زیادی داره و شانس اینو داره که به کمک همین قدرت، زندگی شو تغییر بده. نمی تونم بگم چه زمان و چطور، اما قدرت خلاقیتش به حدی زیاد هست که تغییر رویه اش اجتناب ناپذیره.

.

.