رمان بازگشت به لموریا 2| پست شصت و ششم

نوشته شده توسط:ارغوان | ۰ دیدگاه

قبل از این که مغازه ی وسایل نقاشی رو پیدا کنم، از شدت سرما خودمو توی یه کافه پرت کردم. جاهای دنج کافه پر بود، جایی نزدیک پنجره نشستم. با خودم فکر کردم کاش پارسا یا لوسی یا یکی از دوستانم اینجا بود. با پارسا معمولا به طرف سواحل می رفتیم، اما به خاطر زیاد شدن کار ها، نمیگم که با هم وقت نمی گذرونیم اما گردش های تفریحی مون خیلی کم شده.

توی شیشه ی پنجره ی کافه به چهره ی خودم نگاه می کردم. احساس کردم بیشتر از گذشته نور نقره ای رنگی رو درون هاله ام می بینم، در حالی که رنگ هاله ی من آبی روشن بوده و رنگ نقره ای، رنگ دوم محسوب میشد.

زن نسبتا مسنی از کنار میزم رد شد. لبخندی زد، فرصت نکردم لبخندش رو جواب بدم. ظاهرا کمی خجالتی بود. رد شد اما دوباره برگشت. عصایی به دست داشت و چشم های آبی رنگ. ازم پرسید: می تونم اینجا بشینم؟

لبخندی زدم و گفتم: البته

اسم پیرزن رو یادم نمیاد. می گفت مادرش اهل فرانسه است اما سال هاست استکهلم زندگی می کنه. تقریبا فرصتی نداد که من صحبت کنم اما از این بابت خوشحال هم شدم، چون حرف زدن با غریبه ها برام سخته.

بعدش هم ظاهرا یکی از دوستانش تماس گرفت. پیرزن خداحافظی کرد و رفت.

سرکشیم از مغازه ی فروش وسایل نقاشی زیاد طول نکشید. چند متر پارچه ی بوم و مقداری خورده ریز خریدم و دوباره به خونه برگشتم. مسیر نسبتا طولانی ای رو تا رسیدن به خونه پیاده روی کردم. بچه ها، گربه ها، خیابون ها، روزمره ی شهر رو از نظر گذروندم. خیابون ها آروم بود. از گردش زیر آسمون ابری لذت بردم و ساعتی بعد از این که به خونه رسیدم، بارون هم شروع شد. مقداری استراحت و مراقبه انجام دادم و کمی خوابم برد.

توی خواب دیدم که ساکن یک کتابخونه ی دنج و قدیمی هستم و دارم درباره ی تاریخچه ی بازی سازی مطالعه می کنم. دغدغه های زیادی در مورد بازی سازی ذهنم رو پر کرده بود. تاریخچه ی بخصوصی رو پیدا کردم. یک گزارش در مورد داوینچی. این گزارش می گفت: داوینچی یک بازی بخصوص درست کرد. این بازی یک بازی تخته ای و فکری بود. اما این بازی به دست یک فرد که تخصص متفاوتی داشت تکمیل شد. این فرد صدر اعظم، سفیر یا همچین شغلی داشت و به بازی داوینچی ارتقا بخشید.

حین خواب، به سال ها قبل برگشته بودم، شاید چند هزار سال پیش. پیش لمورین ها بودم. داشتم به تارسک می گفتم: بازی هایی که من می سازم مثل اسباب بازی هاییه که هر کسی علاقه نداره باهاشون ور بره.

    هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...