رمان بازگشت به لموریا 2| پست پنجاه و پنجم

نوشته شده توسط:ارغوان | ۰ دیدگاه

بسیاری از این خواب ها از تجارب گذشته ام نشات گرفتن. حالا چه تجارب زندگی فعلی چه زندگی های قبلی.

این ترکیب های رنگ، غیر قابل پیش بینی و غافلگیر کننده، برای من نماد همین اطلاعات غیر قابل پیش بینی هستن که حین خواب یا تفکر بداهه به سراغم میان. گرچه من بیشتر به خواب ها متکی هستم.

به هر صورت من توی خواب، مشغول رنگ کردن یک تنه ی درخت شدم. رنگ های درخت، برای من بافت و رنگ های پر چالشی هستن و خیلی خوشحال شدم که رنگ های ترکیبی آماده ای دارم که می تونه کمکم کنه تا به سرعت این بافت و رنگ های متفاوت رو اونطور که توی ذهن دارم یا حتی بهتر، اجرا کنم.

مشغول رنگ آمیزی درخت بودم که مساله ای باعث اضطرابم شد. یکی از برنامه نویس ها یا مدیرای پروژه ی بازی سازی، از همکارش خواست تا زود تر طراحی مناظر رو از من تحویل بگیره و تست کنه. من لحظه ای دست از کار کشیدم. اون ها منظره رو با عجله اجرا کردن. متوجه شدم که اون ها کد مربوط به اجرای منظره رو با عجله و با بی حوصلگی نوشته بودن. تمامی المان ها یا عناصر منظره پردازی، به کل تغییر فرم داد، به شکلی که شباهت چندانی به طراحی اولیه نداشت. بیشتر شبیه منظره پردازی های بازی ماریو، توی سال های اول انتشار این بازی شده بود.

همکاران برنامه نویسم نظرم رو پرسیدن. بی رو دروایسی گفتم: شما زحمت نقاشا و طراحای این بازی رو خراب کردید، شما عجله کردید و این کار درست نیست.

این بیان صریح من باعث شد اون ها منظره رو به حالت اول برگردونن و اجازه بدن که هم من بیشتر در مورد منظره پردازی بازی کار کنم، هم خودشون بیشتر به کد های بازی توجه کنن.

حین درست کردن صبحونه خواب دیگه ای رو به یاد میارم. خواب می دیدم توی یه خوابگاه عجیب و غریب هستم. افرادی از نژاد های مختلف حضور داشتن. بعضی از افراد اون خوابگاه آدم های خوش قلبی نبودن. اون ها منو آزار می دادن، با حرفاشون منو اذیت می کردن.

فرد پلیدی وارد خوابگاه شد. اون یه موجود غیر ارگانیک بود و برای قدرتمند تر کردن خودش دنبال قربانی می گشت. این موجود غیر ارگانیک، چهره ی ثابتی نداشت. مردی بود که می تونست در قالب ده ها ظاهر مختلف نمود پیدا کنه. این موجود، آدم ها رو نمی کشت. اون طی هر حمله، بخشی از انرژی حیاتی یا روح آدم ها رو می دزدید، این کار باعث میشد قوی تر بشه و بتونه به تنوع تجلی های خودش کمک کنه.

    هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...