تفسیر این بخش از خواب مربوط به کهن الگوهاست که مجددا به تازگی مطالعه ی مفصل درباره شون رو شروع کردم. توی این خواب تقریبا تمام کهن الگو های اصلی رو دیدم. پیرزن و پیرمرد خردمند، اعتماد به نفس برای مدیریت یا تعلیم و هدایت افراد رو از دست داده بودن و توی مسائل مختلف دخالتی نمی کردن. این سمبل معمولا توی گزارشات خوابی که تا الان دیدم به صورت پدر بزرگ و مادربزرگ ظاهر میشن. اما می تونن در قالب افراد کهن سال، یک دوست کهن سال یا یک همسایه ی پیر هم ظاهر بشن. اگر این افراد رو به صورتی ببینیم که محترم ان و به نحوی یک نقش خوب، مفید و سازنده رو بازی می کنن، نشون میده که روان بیننده ی خواب، از این جهت در وضعیت خوبی به سر می بره.

اونطور که توی خوابم دیدم، تقریبا تمام کهن الگو ها یا آرکتایپ های من، نقش بسیار وحشتناک یا بیمارگونه ای رو بازی می کردن. از همه ی اون ها بد تر نقش پدر و نقش زن اغواگر بود. زن اغواگر یا زنی که از زیبایی های جسمی و رفتاری بالایی برخورداره.

من تا آخر این خواب، همچنان ظاهر کودکانه داشتم و درگیر ناراحتی های مسخره و روزمره، عادت های بیمارگونه و رفتار های آزار دهنده نبودم.

برداشت من اینه که با وجود تمام نقطه ضعف هایی که دارم، کهن الگوی کودک من، از قدرت و سلامت بالایی برخورداره و از دانش مناسبی هم بهره منده و چنانچه بخوام از نقاط قوت خودم برای غلبه به ضعف های خودم و ایجاد یک تغییر روانی استفاده کنم، لازمه که از همین کهن الگو کمک بگیرم.

کهن الگوی کودک، بر خلاف چیزی که ازش انتظار میره، معمولا از قدرت خیلی زیادی برخورداره. معمولا هم افراد هنرمند یا علاقه مند به ادبیات و موسیقی، خواب های مرتبط با کهن الگوی کودک رو به شکل استاندارد و مناسبی می بینن.

کهن الگوی کودک من هنوز آسیب ندیده اما با توجه به این خواب، می تونم بگم که در خطره. من این روز ها به هنر مشغول هستم اما نه به طور جدی.

زمانی که فرد جوان تری بودم، مدتی برای کار و کسب درآمد، دیگه قادر به کشیدن نقاشی و مطالعه ی کتاب های مورد علاقه ام نبودم. و به شغل های دیگه ای مشغول بودم که ربطی به هنر نداشتن. توی اون بازه ی زمانی، مدام خواب می دیدم که در حال سو استفاده از کودکان هستم و این موضوع واقعا احساس بدی درونم ایجاد می کرد.

اما لزوما دلیلش رو نمی دونستم چون با تعبیر خواب روانشناسی، به اندازه ی امروز آشنایی نداشتم. فکر می کنم این خواب از من خواسته که بیشتر به هنر پناه ببرم و احتمالا درون هنر، چیز هایی رو پیدا کنم که باعث رفع نقطه ضعف های فعلیم بشه.