به هر صورت فکر می کنم که آیا کاری که انجام میدم جزو برنامه ی روحیم هست یا نه؟
بعد از پایان خوابم درباره ی آندری، دیدم که توی کابین یک سفینه هستم. چند نفر از دوستان لمورم اونجا بودن. ناخودآگاه ازشون پرسیدم: من باید چطور بفهمم کاری که انجام میدم جزو برنامه ام هست یا نه؟
اون ها با چهره هایی خندون گفتن که: همین جدول عناصر بازی که در حال طراحیش هستی جزو برنامه ات هست.
این جواب برای من جنبه های پنهان تری داره. در واقع برنامه ی روحی از سرچشمه های ناخودآگاه نشات می گیره و وارد قلمرو خودآگاه میشه. برای همینه که رویابینی و خواب ها از مهم ترین منابع الهام بخش شناخته شدن و بسیاری از افراد آگاه، از طریق خواب ها، مسیر خودشون رو طی کردن تا یک برنامه ی روحی محقق بشه.
بین گزارشات محدود ثبت شده از برخی افراد تاثیر گذار و برجسته، نمونه هایی از این موضوع زیاد هست.
سرچشمه های ناخودآگاه می تونن از طریق فعالیت های هنری، خلسه و مراقبه و تمرکز عمیق هم ظاهر بشن. در واقع این اتفاق ها لازمه رخ بدن و در ابتدا ما فقط شاهد نمایش یک خواب یا یک اثر هنری هستیم. بداهه و احساس پردازی در هنر هم گاها به همین شکله. در واقع این سرچشمه ها نشون میدن که چه انرژی هایی درون ذهن یا سیستم انرژی ما ثبت شده. برای همینه که دیمون ها رو در جنگ با فرشته ها می بینیم، یا در نقاشی ها، زشتی در کنار زیبایی می تونه ترسیم بشه و ترسیم زشتی به معنی زشت بودن نقاش نیست. نقاشی هایی که افراد بر اساس نیاز یا ذوق آنی می کشن، برای مطالعات روانکاوی اهمیت داره و ارزش اون ها می تونه با خواب ها برابری کنه. اما مسیر تکامل ایجاب می کنه که آدم ها هر چه بیشتر یاد بگیرن که داده های ناخودآگاه شون رو تفسیر و تحلیل کنن.
افرادی هستن که هیچ اطلاع خاصی از علوم روحی به طور تخصصی ندارن و اصطلاحاتی مثل هاله ی انرژیکی، تناسخ، کارما و ... رو درک نمی کنن. اما وقتی بهشون نگاه می کنم دارای هاله ی انرژیکی فوق العاده ای هستن و حین صحبت با این افراد میشه فهمید که از نظر روانی افراد مدیر و مدبر تری هستن.
دوست من؛ آندری، در حال حاضر قادر به دیدن هاله ی انرژیکی نیست. قادر به تله پاتی هم نیست. اما کنترل ذهنی و روانی خیلی خوبی داره. کار آندری نوشتن کد های کامپیوتری و ایجاد نظم بوده و این فرایند، الهام بخشش برای نظم بخشیدن به روان بوده. (اینطور فکر میکنم)
تمرکز و پیگیری و صرف زمان برای پایان دادن به یک موضوع، عامل اصلی تقویت قدرت های ذهنیه. مهارت های روانی، تضمین کننده ی موفقیت ما، در مبارزه با مشکلات زندگی هستن. بی دلیل نیست که برای موجودات تکامل یافته، "تراژدی" مساله ای منسوخ شده و سطح پایین محسوب میشه.
نظرات
ارسال نظر