برای من هیچ فرقی نمی کنه برای انتقام از آدم هایی که عذابم دادن، دقیقا از چه کسی انتقام بگیرم. ما آدم ها قدرت های زیادی داریم و موجودات پیچیده ای هستیم. اگر امروز سو استفاده ای که خونواده یا دوستانم از من کردن رو روی افراد دیگه ای پیاده کنم، اون حس انتقام جویی تا حد زیادی ار%^&ضا میشه اما در ادامه، ویروس درون من قدرتمند تر میشه، ویروسی که از قبل بهش دچار شده بودم. درست از زمانی که توسط یک فرد دیگه یا یک تجربه ی ناخوش آیند در معرض این ویروس قرار گرفتم.
درک این موضوع بسیار راحته. اغلب فکر می کنیم غیر ممکنه اما موقعیت ها و احساسات درونشون، از افراد و اسامی خاص مهم ترن. وقتی از من سو استفاده ای به عمل میاد، هر چند از اون فرد خاص نفرت زیادی پیدا می کنم، اما چیزی که حقیقتا راغب به انجامش هستم سو استفاده کردن از دیگرانه. چون انجام عمل انتقام، این حس رو درون من ایجاد می کنه که من قربانی نشدم، من هم می تونم به اندازه ی دیگران سو استفاده گر باشم.
ما خواسته یا ناخواسته با انرژی های قدرتمند و پیچیده ی ناشی از احساسات رو به رو هستیم. ما بیشتر از اون که به نظر بیاد با عوارض احساسات درونی خودمون رو به رو هستیم و توی دنیایی زندگی می کنیم که روان، بیشتر شبیه اسب وحشی و زخم خورده ای در حال تاخت و تازه. این وضعیت، هر روز انتخاب ها و تصمیم های سختی رو جلوی ما میذاره. تا زمانی که "ساده ترین انتخاب"، اولویت عمده ی افراد یک جامعه باشه، سایه ی ترس (عمدتا ترس از دچار شدن به وضعیت های بحرانی و آخر الزمانی) روی سر افراد جامعه هست. این وضعیت ها برای همه ی ما کاملا آشناست. ما اغلب فکر می کنیم که تفاوت های زیادی با حیوانات و جوامع شون داریم و انقراض رو اصطلاحی مخصوص موجودات ساکن جنگل میدونیم. در حالی که طبیعت و حتی خوده انسان، بار ها گونه های مختلفی از انسان رو منقرض کرده. با مطالعه ی رفتار طبیعت میشه به راحتی فهمید که انقراض افرادی که میلی به تکامل روانی ندارن هم اجتناب ناپذیره و به سرعت در حال حذف افرادیه که با وابستگی های غیر منطقی مثل تعصب و نژاد پرستی، انگیزه ی بقای افکار و انرژی های منفی خودشون رو تقویت می کنن.
.
.
.
نظرات
ارسال نظر