بدروس آنلاین میشه. اون حدودا بیست و چند سال از من بزرگتره. معمولا مشکلی با متنی حرف زدن نداره. برای همین اکثر اوقات تکست تبادل می کنیم. برای منم این موضوع راحت تره چون به نوشتن بیشتر عادت دارم. اما اکثر بچه های گروه بازی سازی اصلا علاقه ای به تایپ کردن ندارن و دوست دارن کار ها با سرعت پیش بره. با بدروس بعد از آندری آشنا شدم. اون دوست آندری هست و سال های زیادیه که همدیگه رو می شناسن. حرف هایی که درباره ی آیندگان و لمورین ها می گفتم هر چند برای آندری قابل باور نبود اما براش آشنا بود. اون چیزی شبیه به این حرف ها رو از زبون دوستش بدروس شنیده بود.
من گزارش مفصلی از شهودات و خواب هام رو برای بدروس فرستادم. تا اون روز و حتی امروز، چیز بخصوصی در مورد لمورین ها و آیندگان توی مقالات نخوندم. 99 درصد چیز هایی که متوجه شدم از طریق خواب هام هست. در ضمن متوجه شدم اون ها با خیلی از اطلاعاتی که الان درباره شون توی مقالات یا فیلم ها گفته میشه مخالفن. مخصوصا یک بار چشم قشنگ، وقتی که الهه یک فیلم درباره ی پلایدین ها دیده بود، واکنش عجیبی نشون داد. الهه ازش پرسید که واقعا شما شبیه این فیلم ها هستید؟
چشم قشنگ گفت: بعضی آدم ها چرت و پرت های زیادی درباره ی ما می سازن. (می تونم بگم جمله ای که گفت از این هم بدتر بود و واقعا باعث خنده ی من شد.)
بدروس شهود بخصوصی نداشت اما گفت که این گزارشات همپوشانی زیادی با مطالبی داره که تا امروز درباره ی پلایدین ها، لموریا و آتلانتیس خونده. حتی بهم توصیه کرد که به سراغ کتابا و مقاله ها نرم و بذارم همین خواب ها راهنماییم کنه. چون شاید به نظرش این خواب ها اصالت بیشتری داشتن. راستش من اگه بخوام هم چیز زیادی از این مقاله ها نمی فهمم و اکثرا برام عجیب و گنگ هستن.
اون حتی به سوالاتی در مورد کارما و تناسخ جواب داد که من تا اون روز جوابی براشون پیدا نکرده بودم. بدروس به واسطه ی مطالعه ی زیاد، دست پری داره و این باعث میشه حرفای منو به راحتی درک کنه. گرچه به خاطر مشغله و فعالیت زیادش، فرصت خاصی پیش نمیاد که صحبت کنیم.
نظرات
ارسال نظر