رمان بازگشت به لموریا 2| پست بیست و دوم

نوشته شده توسط:ارغوان | ۰ دیدگاه

فورا با لوسی از جشن خارج شدیم و وانمود کردم که تارسک رو ندیدم. اون لحظه خواستم ببخشمش اما چیزی درونش دیدم که باعث شد ترکش کنم و اجازه ندم با من هم صحبت بشه. درونش قطعه هایی از گوشت بود. خوراکی هایی از گوشت جانوران.

این برای من سمبل کارمای صاف نشده ی تارسک بود. این سمبل رو در واقع بهتره به این شکل تفسیر کرد: جانوران یا حیوانات نماد غرایز یا انرژی های حیاتی هستن. افرادی که حق دیگران رو می خورن مثل افرادی هستن که انرژی حیاتی دیگران رو می بلعن. سلاخی کردن جانوران، باعث درد کشیدن و ترس و اندوهشون میشه. این انرژی ها به همراه گوشتشون وارد بدن دیگران میشه. در حالی که فرصت زندگی از اون موجود سلاخی شده گرفته میشه.

خواب ورق خورد، دیدم توی همین خونه هستم. دوستم الهه به دیدنم اومده بود. مثل همیشه خنده رو و مهربون بود. قصد داشتیم آشپزی کنیم. من سیب زمینی و برخی سبزیجات دیگه رو شستم و پوست گرفتم و خورد کردم. دیدم که الهه فکر کرد که غذا توی همین مرحله آماده شده و مشغول خوردن شد.

ناراحت شدم. دوست داشتم غذای خوشمزه تری بهش بدم اما انگار نمی تونستم بهش بگم که این غذا آماده نیست. یا شاید خجالت می کشیدم که اشتباهش رو بهش یادآور بشم.

من یک نوع آرد سوخاری درست کرده بودم که رسپی مخصوص خودمو داشت و باعث میشد غذا لذیذ تر شه. مواد رو توی اون آرد خوابوندم و منتظر موندم تا سرخشون کنم. راستش درست نمی دونم چرا این خوابو دیدم. اما اگر صرفا از نظر تعبیر خواب روانشناسی بهش نگاه کنیم، برام نماد اینه که لازمه در مورد بروز افکارم در مورد مباحث درونی تر، اعتماد به نفس بیشتری داشته باشم.

الهه برای من نماد یک فردیه که شهودشو زندگی می کنه و به اون بخش از شخصیت من اشاره داره که سعی داره یک فرد شهودی باشم. اما گاها راه و روشش رو بلد نیستم. خوراکی ها نماد انرژی و خوراک فکری فرد هستن و این خواب برای من نماد اینه که شاید هنوز نمی دونم چطور انرژی یا خوراک مناسبی برای این دسته از افکار و ایده هام پیدا کنم تا همچنان قوی بمونن.

بر خلاف اغلب آدم ها، من قبل از ازدواج معمولا ساعت های بیشتری فرصت آشپزی داشتم و این کار برام یک تجربه ی شهودی بود. چیزی که متوجه شدم اینه که خوراکی های گیاهی و تنوع دادن بهشون در اصل به ترکیبات و تکنیک های بسیار ظریفی وابسته است که حساسیت بیشتری میطلبه. در حالی که هر چه به سمت خوراکی های گوشتی تر بریم، چاشنی بی اهمیت تر میشه و گوشت ها اعتیاد آور تر و دم دستی تر. کباب ها به عنوان خوراکی های دم دستی و سیار شناخته شدن و بزم های افراد شکارچی و جنگ جو با این خوراک خاص، به صورت یک نماد قدیمی گره خورده.

    هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...