این بخش از خواب لوسی گرچه ممکنه که تجربه اش از زندگی توی سیارات دیگه باشه، اما از نظر تفسیر خواب روانشناسی، نماد تفاوت و بیگانگی ای هست که با محیط اطرافش احساس می کنه. بعد از مهاجرت، این جنس خواب هاش بیشتر هم شده، اما ناخودآگاهش به نحوی سعی داره بگه خیلی از مسائلی که بهت تلقین میشه که از ضعفت هستن، در واقع نقطه ی قوت تو به حساب میاد. مفید بودن ربطی به این نداره که مردم جامعه چه اندازه حاضرن تو رو بپذیرن. مفید بودن به توانایی و تلاش خودت بستگی داره.
لوسی در ادامه نوشته که: آزار و اذیت ها به حدی تکرار شد و طی موقعیت های مختلف ادامه پیدا کرد که من و چند نفر از دوستان پروازیم، تصمیم گرفتیم از اون محیط مهاجرت کنیم. گرچه مهاجرت ما بی شباهت به فرار نبود. اما وقتی که حرکت کردیم، به یک کوه رسیدیم. رد شدن از کوه برامون سخت بود. چون باید مسیر زیادی رو پرواز می کردیم، بدون داشتن آذوقه و وسایل اولیه ی زندگی، این کار برامون پر ریسک بود. باید از یک تونل استفاده می کردیم. اما تونل فرو ریخته بود. دیدم که من و دوستانم که همه زن و مردهایی با ظاهر جوون یا نوجوون بودیم، با ناراحتی جلوی تونل ایستادیم و به این فکر می کردیم که حالا باید چه تصمیمی بگیریم؟...و خوابم همینجا تموم شد.
خب این خواب لوسی برای من نماد اینه که درگیر یک گره روانی جدید شده و هنوز راه حلی براش پیدا نکرده. مسافرت یا مهاجرت در خواب، سمبل تغییره. گاهی آدم مجبوره تغییر ایجاد کنه اما راهش رو بلد نیست. این زمان هست که چنین خواب هایی مدام تکرار میشن و به نحوی از فرد می خوان که عمیق تر فکر کنه و از خلاقیتش استفاده کنه تا این مشکل برطرف بشه.
بقیه ی بچه های گروه بازی سازی هم کم کم از راه می رسن. گروه ما در اصل 12 نفره اما برای جلسه ی امروز، فقط آندری، تیدیان، سعاد و بدروس حضور دارن. تیم ما یه ترکیب جالب از چند نژاد مختلفه. در حالی که ما در اصل همگی زمانی پیش لمورین ها زندگی کردیم.
سعاد متولد کشور کویت هست، اما فارسیو هم تا حدی متوجه میشه. اون بیشتر از همه کار ها و ارائه های منو مدیریت میکنه و توی نقد کردن واقعا بی رحمه. اون در عین حال برای من هویت مرموزی داره. خواب های زیادی درباره اش می بینم اما باز هم نمی تونم بفهمم اون کیه.
نظرات
ارسال نظر