رمان از ما بهترون| پست شصت و سوم

نوشته شده توسط:ارغوان | ۰ دیدگاه

پست شصت و سوم از ما بهترون

******************************

بوفه ها که در واقع اتاقک های حموم هستن ، رویایی ترین و عاشقانه ترین مکان ، توی نه تنها مجیک ، بلکه به نظر من کُلّ دنیای اجنه ی هوازیه.

تصور خوردن کاسه ای نخود بو داده زیر دوش آبی که قطره قطره ازش آب میاد و میخوره وسط میز فوق العاده اس. و چقدر رویایی میشه اگه حرکت سوسکای سیاه و قهوه ای رو کف پات احساس کنی در حالی که مارمولک چاق تنبلی رو به کسی که اون طرف میز نشسته نشون بدی و اونم نظرت رو درباره ی فرق بین ساس و موریانه ی خونگی بپرسه .

با صدای سنا از خودم بیرون میام .

-آنی فهمیدی ساناز چی گفت ؟

سرمو تکون می دم و عین خنگا به هر سه تاشون نگاه می کنم . نیش ساناز و سنا در حال باز شدنه . سارا میگه : گفت پاسارگاد خیلی توریست میاد .

سرمو به علامت تایید تکون میدم و با لبخند میگم : جدی! نمی دونستم .

حواسم میره پی رامبد که پشت پیشخوان که درواقع همون میز نمره دهی صاحاب حموم بوده در حال سفارش دادن چند کاسه نخود بو داده ی مشتیه .

ساناز در حالی که با دسته ای از موهاش بازی میکنه میگه : من نخودای بوداده ی این جا رو خیلی دوس دارم ، فکرشو کن سنا! حتی گیاه زیای پفیوز هم میان این جا تا نخود بو داده بخورن !

با نگرانی نگاهی به دور و ور میندازم تا مطمئن شم که کسی حرف سانازو نشنیده باشه .

متوجه جن خاکستری رنگی میشم که داخل بوفه ای به تنهایی نشسته . زن نه چندان سن بالایی به حساب میاد و آرایش زیادی داره . در بوفه نیمه بازه و تار عنکبوت ، قسمت زیادی از دوش و شیشه ی شکسته ی بوفه رو گرفته .

کاش می تونستم ازش بپرسم شما چطور جنایی هستیم . کلاٌ جنای خاکستری خیلی کم پیدا میشن . یادم باشه از رامبد دربارشون بپرسم .

بار دیگه به گفت و گوی دخترا بر می گردم . سارا داره میگه : هر متر جوب گندیده تو محله ی درجه ی سه و چهار ، کم کمش ده ملیون می ارزه !

سنا و ساناز با تعجب و ابرو هایی بالا رفته ، نسبت به حرف سارا واکنش نشون میدن . به نظر میاد ساناز موهایی تیره تر از سارا داره . موهای سارا حالت نسکافه ای روشن داره .

رامبد با کاسه های نخود بوداده به ما ملحق میشه و پیش من و سنا میشینه .

چن تا از اجنه ، قبل از خارج شدن از مجیک گربه میشن .

**********************8

    هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...