رمان از ما بهترون| پست بیست و نهم

نوشته شده توسط:ارغوان | ۰ دیدگاه

مامان روی کاناپه دراز کشیده .

سلام مامان ...خیلی وقته اومدی ؟

-تازه اومدم ...کجا بودی ...نگرانت شدم .

-شما نگران من نباش مامان خانوم . یه کم به فکر خودت باش که این انجمنای زنونه برات خواب و خوراک نذاشته .

-واسه ی من بلبل زبونی نکن آنی...راستی! این بساطی که این جا پهن کرده بودنو تو جمع کردی ؟

-نه بابا خود آرش اومد جمع کرد .

-آرش؟!

-آرش دیگه ...نمیشناسی؟

-آها!...پسر آقای فرجی رو می گی ؟

از کی تا حالا به صابخونه میگیم آقای فرجی ؟ عجب!

می خوام از راه پله ها برم بالا که مامان میگه : آنی خانوم! نمی خوای بیای واسه مامانت تعریف کنی چیا گفتین ...چی شد ؟

یه لحظه می رم تو فکر . برای خودم متاسفم که این قدر نسبت به مامانم بی توجهم که اینطوری حوصلش سر رفته که میگه بیا برام تعریف کن .

با مهربونی به طرفش می رم . پای کاناپه میشینم و دستشو توی دستام می گیرم .

-جات خالی مامانی ...خیلی خوش گذشت .

-کیا اومده بودن؟

.

.

.

این قدر با هم گفتیم و گفتیم که کم کم خورشید طلوع کرد و هر دو به خواب رفتیم .

با صدای فشار تایر های ماشین روی شن های بیرون ویلا هر دو از خواب می پریم .

مامان با نگرانی میگه : فک کنم باز اومدن . آنی مادر پاشو بریم .

سعی می کنم کمی آرومش کنم .

-صب کن مامان ، ببینم کی اومده .

به طرف پنجره می رم. مامان با ترس میگه : زود آنی! من دارم می رم ، تو هم زود میای ها! نیام ببینم هنوز اینجایی . زود بیا خونه ی عمو اینا .

همین طور که از پنجره بیرون رو نگاه می کنم می گم : من خونه ی عمو اینا نمیام . میرم پیش یکی از دوستام ، تو برو مامان .

مامان هم بعد از کمی غرغر میره ، ولی من که قصد رفتن ندارم!...

اول از همه آرش پیاده از ماشین بیرون میاد و به طرف صندوق عقب ماشینش میره .

پشت سرش 206 مشکی ای هم وارد حیاط میشه . اونم خواهرشه که پشت فرمونه . اسمش آنیتاست و یه مانتوی قرمز جیغ هم پوشیده .

تا اونجایی که می دونم تو آلمان درس می خونه . از حق نگذریم از خوشگلی هم چیزی کم نداره .

از توی ماشین آرش ، سروش ، همون پسره که دوست همایون بود و با آرش برای احضار اومدن ویلا با اون مو های فرفری مسخرش بیرون میاد .

بعد هم یه دختر جوون میاد بیرون ! وای نکنه این نامزد یا دوس دختر آرش باشه! اما نه کوچیک تر از این حرفاس. بیشتر از 16 سال نداره ، بهش نمیاد . تازه دماغشم عین خربزه اس .

************************8

    هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...