رمان بازگشت به لموریا 2| پست ششم

نوشته شده توسط:ارغوان | ۰ دیدگاه

اتاق تقریبا نیمه تاریک شده. مانیتور ها هنوز بعضی هاشون روشن هستن. لوسی کنار پنجره، روی کاناپه ی درشتی به خواب رفته. قواره و هیکل لوسی اینقدر کوچیکه که تقریبا سخت میشه فهمید توده ای که روی کاناپه جمع شده یه آدمه.

قوطی های رنگ، قلمو های کثیف، پارچه های رنگی، بوم های نیمه کاره، مقوا های لوله شده، سطل های آب، اسباب بازی ها، من جمله شطرنج و چند نوع منچ و کارت های بازی، دیسک های بازی ویدیویی، ریسه هایی که مثل طناب رخت شویی همه جای اتاق کشیده شدن و قسمت مورد علاقه ام، میز خورده بازی؛ آب نبات چوبی، آبنبات نعنایی، تافی، پاستیل، آدامس، مارشمالو، آبنبات ترش، لوبیای ژله ای، قرص شکلاتی....

بعد از این که خواب هام در مورد این موارد بیشتر شد، از این روش استفاده کردم تا بتونم به نحوی این سمبل ها رو بیشتر بشناسم و ازشون بگذرم. برای مدت طولانی یعنی چندین سال، به طور مداوم خواب های مختلفی در مورد خورده های رنگی رنگی مثل آب نبات ها یا جواهرات بدلی یا فانتزی می دیدم. این خواب ها معمولا خیلی هم دست و پا گیر هستن. و این خواب ها رو در حالی می بینم که توی دنیای واقعی، اعتیاد و وابستگی خاصی به این مواد ندارم. حداقل نه همیشه و نه به اندازه ی خواب ها.

لوسی یک بار گفت که خودنویسی توجهش رو جلب کرده بود، صرفا به خاطر این که یک بار فیلمی از این خودنویس دیده بود. لوسی توی اینستاگرام دیده بود که یه نقاش چطور از خودنویس استفاده می کنه تا نقاشی جالبی بکشه و از خودنویس در کنار ابزار های دیگه ی نقاشی استفاده میکرد.

لوسی تا اون روز، نقاشی خاصی به کمک خودنویس نکشیده بود و اصلا اهل استفاده از خودنویس نبود. اما بعد از دیدن این فیلم، مدام خواب هایی در مورد این خودنویس می دید. خواب هایی اغلب خوشایند اما تکراری. می دید که این خودنویس رو به دست گرفته و نقاشی های مختلفی میکشه. لوسی این بار به شکل متفاوتی در مقابل خواب هاش واکنش نشون داد؛ اون در مورد خرید خودنویس اقدام کرد.

لوسی فکر میکنه تجربه ی کارکردن با خودنویس باعث شد تا دیگه خوابی در مورد خودنویس تکرار نشه. گرچه من در مورد این ایده مقاومت کردم. چون اون خواب ها صرفا تجربه ی کارکردن با خودنویس نبوده، تجربه ی کشیدن نقاشی هم بوده.

لوسی گفت که نتونست نقاشی هایی مثل اون نقاشای حرفه ای به کمک خودنویس بکشه یا حداقل چیز هایی که کشید شباهت خاصی به نقاشی هایی که توی خواب می کشید نداشت.

    هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...