پیش گفتار
رمان بازگشت به لموریای 2 در ادامه ی رمان بازگشت به لموریا نوشته شده. داستان جلد های مختلف این رمان به هم پیوسته بوده و ماجراها و چالش های شخصیت اول داستان در هم تنیده می باشد. به واقع تمام جلد های رمان بازگشت به لموریا، شرح یک خط داستانی می باشد که صرفا طی نسخه های مختلف منتشر می شود. (به علت حجم زیاد داستان)
رمان بازگشت به لموریا به شرح زندگی روان شناسی جوان به اسم ارغوان می پردازد که در تلاش است تا طبق برنامه ی روحی خود زندگی کند. مهم ترین موضوع رمان بازگشت به لموریا، رویابینی و علم تعبیر خواب روان شناسی می باشد.
ارغوان، شخصیت اول رمان بازگشت به لموریا، اغلب در تلاش است تا بتواند نشانه ها و سمبل هایی که حین خواب مشاهده می کند را رمزگشایی کرده و از این طریق، تصمیمات منطقی و صحیح تری را اتخاذ کند. در این رمان به کرار از اصطلاحاتی مثل هاله ی انرژیکی، سیستم چاکرا، مراقبه و لموریا صحبت شده است. هر چند که این رمان به سبک تخیلی نوشته شده اما بسیاری از مباحث علمی و شهودی پرداخته شده، ریشه در حقیقت دارند.
در جریان تحریر این رمان تا کنون از منابع زیر الهام گرفته شده است. چنانچه مایل به کسب اطلاعات بیشتر در مورد مباحث این کتاب هستید، مطالعه ی کتب مذکور به شما پیشنهاد می شود:
Dispelling Wetiko, Breaking the Curse of Evil- Paul Levy
علائم ستاره ای- لیندا گودمن- برگردان فریده مهدوی دامغانی
طب انرژی- دونا ادن- دکتر آرام
امی کودک کهکشانی – انریکه باریوس
امی باز می گردد- انریکه باریوس
امی، تمدن های درونی- انریکه باریوس
راز شامبالا- جیمز ردفیلد- آرین احمدی
در پایان تحریر این جلد، متن کتاب مجددا مورد بازخوانی قرار گرفته تا ایرادات نگارشی تا جای ممکن برطرف شود.
به امید آگاهی و عشق بیشتر بین موجودات این سیاره ی زیبا.
رمان بازگشت به لموریا 2
عده ای از زن های روستایی رو می دیدم که موسیقی محلی عجیبی رو اجرا می کردن. اون ها تاریخ و سرگذشت سرزمین شون رو با فلسفه آمیخته بودن و به کمک آلات موسیقی محلی و دست ساز که تا بحال مثلشون رو ندیده بودم می نواختن. اون ها عمدتا زن های میانسال با هیکل های درشت و استایل زن های خانه دار بودن. موسیقی اون ها به من آرامش میداد.
زن و مرد جوانی توی این سرزمین به عنوان پزشک و امداد رسان کار می کردن. سرزمین بیمار و جنگ زده ای به نظر می رسید. جنگ تموم شده بود اما اثرات جنگ با گذشت سال ها هنوز مونده بود. زن به شوهرش گفت: اگر نمی خوای با من بیای که بریم، لطفا طلاق نامه رو امضا کن تا بتونم دخترمو ببرم و جای دیگه ای بزرگش کنم. سال هاست که جنگ تموم شده و ما هنوز توی این مناطق فعالیم، بدون هیچ نتیجه ی خاصی، و نمی دونیم هم تا کی لازمه بمونیم. اما منطقی هم نیست که تا همیشه اینجا بمونیم. می دونم که به این سرزمین خیلی احساس تعلق داری، نمی خوام مجبورت کنم که با من بیای. فقط صرفا قبل از جدایی، معنی تمام حروف اسمی دخترمون رو بگو تا یادداشت کنم.
زن و مرد روی صندلی های جلوی ماشین نشسته بودن و مرد در حال رانندگی بود. از مناطق مختلف اون سرزمین می گذشتن. مرد ماجرا موهای فر مشکی داشت و لباس پزشکی سفید رنگ پوشیده بود و عینکی به چشم زده بود. تن زن ماجرا هم لباس سفید پزشکی بود.
مرد توی فکر فرو رفته بود اما دونه دونه حروف رو می گفت و معنی ها رو مرور می کرد. متوجه شدم که این اسم الهام گرفته از ادبیات اقوام مختلف محلی همون سرزمینه.
نظرات
ارسال نظر