تعبیر خواب پرسفونه

نوشته شده توسط:ارغوان | ۰ دیدگاه

تعبیر خواب  پرسفونه

بسیار اتفاق می افتد که در رویاهای خود، افسانه ها و شخصیت های اسطوره ای را مشاهده کنیم یا به هر ترتیب با سمبل های مرتبط با این شخصیت های افسانه ای رو به رو شویم. در این حالت، تعبیر رویای ما تا حد زیادی به داستان و نتیجه گیری مربوط به این شخصیت های اسطوره ای مرتبط است.

پرسفونه، الهه ی خنده و شادمانی بود که به طبیعت بسیار علاقه داشت. پرسفونه در افسانه های یونان، ملکه ی جهان زیر زمینی و همسر فرمان روای مردگان، هادس است. نام او به معنی کسی که نور را نابود ساخت است. پرسفونه یک زن جوان زیبا بود که همه او را دوست داشتند. حتی هادس نیز او را برای خود می خواست. یک روز وقتی او در حال جمع کردن گل ها در دشتی به نام انا بود، ناگهان زمین شکافته شد و هادس از آن بیرون آمد و پرسفونه را ربود.

هنگامی که زمین زیر پای پرسفونه دهان گشود، و او را به هادس رهنمون شد، پرسفونه فریادی از وحشت برآورد که دمتر صدای او را شنید و مشعل به دست، به جست و جوی دختر خویش برآمد. کاری که در مراسم آئینی کورئه کاربرد یافت. سرانجام هلیوس آشکار کرد که چه اتفاقی افتاده است. دمتر بسیار خشمگین شد و خود را در تنهایی اسیر کرد، و بدین سبب زمین، حاصلخیزی خود را از دست داد.

زئوس با دانستن این که این موضوع بیشتر از این نمی تواند ادامه پیدا کند، هرمس را نزد هادس فرستاد تا پرسفونه را آزاد کند. هادس با بی میلی این درخواست را قبول کرد. اما قبل از این که او آن جا را ترک کند، به او یک انار داد و وقتی او آن را خورد، ناچار بود نیمی از سال را نزد هادس در جهان زیرین باشد و نیمی را نزد مادرش روی زمین. پرسفونه ایزد بانوی باروری و چشمه، دختر زئوس و دمتر، البته در برخی منابع او را دختر دمتر می دانند که بر اثر تجاوز پوسیدون به وی، از او آبستن شده است.

اما این تجاوز هنگامی که دمتر در پی دخترش پرسفونه می گشت، رخ داد. هادس از زئوس اجازه ی ازدواج با او را خواست، اما زئوس نه اجازه داد و نه او را بازداشت. هادس این دوشیزه را هنگامی که در کشتزار های آتیک در دشت الئوسیس سرگرم چیدن گل نرگس بود، او را فریفت و ربود. دمتر فریاد پرسفونه را شنید و به مدت 9 شبانه روز بی آنکه چیزی بخورد یا بیاشامد، استراحت یا استحمام کند، در پی دخترش تمام شهر ها را زیر پا گذاشت و از فرط غم به دنبالش آواره شد و در این زمان بود که هیچ چیز در زمین رشد نکرد. زئوس به دمتر گفت که پرسفونه به شرطی می تواند از جهار فرودین بالا بیاید که چیزی از آنجا نخورده باشد و هرمس را فرستاد که او را برگرداند، اما او دانه ای انار که هرمس به او داده بود خورده بود. در نتیجه مقرر شده بود که یک سوم سال را ملکه ی هادس باشد ( و در برخی از منابع شش ماه) که در آن زمان هیچ میوه ای به بار نیاید، و بقیه ی سال را با مادرش به سر ببرد.

قبل از دزدیدن پرسفونه، روح انسان دارای قابلیت پیش بینی و روشن بینی بود (پرسفون مظهر روشن بینی است) و پس از این عمل روح در روز بر اثر قدرت های هادسی به زمین وابسته میگردد، ولی در شب و در خواب، روح آزاد میگردد و می تواند به عالم علوی، که قبلا به آن تعلق داشت، صعود کند. با مرگ و از بین رفتن بدن، روح قادر میگردد برای همیشه به عالم ربانی بازگردد. به عبارتی دیگر، انسان نیمی اسیر قدرت های در بند کننده ی هادس است و نیمی آزاد و در حمایت پرسفون، ولی چون نیرو های پرسفونی توسط هادس به زیر زمین کشیده شد، در انسان نیز قدرت روشن بینی روح به عمق ناخودآگاه و قلمرو هادس فرو رفت و برای بازگرداندن آن به قلمرو خودآگاه می بایست به وسیله ی رازور، و سیر در عالم زیرین، مجددا دید واقعی یا شهود یافت.

زمانی که در رویای خود پرسفونه را مشاهده می کنید، در واقع در حال مشاهده ی بخشی از افکار و شخصیت خود هستید. ممکن است در این زمان خود را در مسیر درک چنین سمبل و اتفاقاتی مشاهده کنید. هم اکنون لازم است تا درس های مرتبط با پرسفونه را درک کرده و سختی های مسیر او را بشناسید. در نتیجه باید بدانید که برای چه هدف و مقصودی در حال طی این مسیر هستید و چگونه می توانید با مشکلات احتمالی مبارزه کنید. این مبارزه و مسیر می تواند صرفا یک مسیر فکری و معنوی باشد و خود را در ظاهر زندگی، مثل شغل یا تحصیلات نشان ندهد.

رازور در این سیر و سلوک، می بایست پرسفون را از چنگ هادس رها سازد و این جریان را دائما تجدید کند تا من عالی خود را کشف کند. رازور در پیمودن عالم زیرین یا هادس، رنج و درد خدای را در خود احساس می کند و الهی می شود. رازور در پس از ظاهر اسطوره ای با یک مفهوم فلسفی و باطنی و معنوی آشنا میگردد. آداب و شعائر آیین الئوسیس دارای چهار مرحله بود: تطهیر مقدماتی، آداب مقدماتی و تقدیم قربانی و فدیه، آمادگی برای تحرم و تقدس، دیدن راز آخرین.

دو مرحله ی اول عمومی بود و گزارشات فراوانی از آن موجود است اما دو مرحله ی اخر خصوصی بود و جز اشاراتی از آن چیزی باقی نمانده است.

    هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...