. . . از طرف ارغوان به راهنمایان روحیم سلام وقت شما بخیر باشه. تصمیم گرفتم که این نامه رو بنویسم تا از شما بابت بداخلاقی های اخیرم عذر خواهی کنم و بگم که قبول دارم تند رفتم و رفتار بدی از خودم نشون دادم. فکر می کنم بهتره در مقابل مسائلی که علت رخ دادن شون رو نمی دونم صبور تر باشم و خودمو با کاره...
از نامه های قدیمی از طرف ارغوان به پارسا بعضی از این افراد اهل تجارت عقیده دارن که وقتی یه مجموعه بیش از حد بزرگ و پر تراکنش میشه، و یک خدمت یا چرخه ی خاص رو انحصاری می کنه، کم کم یا به یکباره از شدت درشت بودن ممکنه نابود بشه. چون ما آدم ها معمولا کسب و کارهامون رو با انگیزه های سطح پایینی درست ...
سست بودن من از لحاظ روانی می تونه به پارسا هم آسیب بزنه. این لایه های حفاظتی از انرژی و انگیزه های مثبت و سطح بالایی می تونن تشکیل بشن. به طور مثال انگیزه ها و احساساتی که باعث میشن حالت ذهنی خوبی رو تجربه کنم. وقتی این حالت های ذهنی قوی رو بار ها تمرین و تکرار کنم، به صورت بنا های حفاظتی پر قدر...
. یکی از مشکلاتی که اغلب افرادی که برای مشاوره به سراغم میان باهاش درگیر هستن اینه که بعد از یک ناکامی عاطفی، بسته به این که اون فرد رو چقدر داشت داشتن ناگهان مثل انبار باروت منفجر میشن و نیمه ی سیاه وجودشون بهشون غالب میشه. به طور مثال میرن سراغ اعتیاد، گوشه گیر و افسرده میشن، به خودشون آسیب می...
آدمی رو فرض کنید که زود با دیگران به ناسازگاری می رسه و مثل من، علاقه ای نداره که با هم کیشان سابق خودش روزگار بگذرونه. من لزوما از دوستانم نفرت ندارم فقط می دونم رفتار ها و عادت هایی دارن که می تونن دوباره هم بروزش بدن و دوباره هم منو مثل گذشته عذاب بدن. در عین حال از تنهایی هم خوشم نمیاد. آدم ...
حالا من چرا این خواب رو دیدم؟ این خواب رو هشداری از جانب ناخودآگاهم میدونم مبنی بر این که اهداف و انرژی ها یا ایده ها و انگیزه های سطح پایین و خودخواهانه رو دور بریز تا این جنگ روانی ای که درونت هست از بین بره. این افکار سطح پایین باعث میشه به هدف های بزرگ و اصلیت که تضمین کننده ی آرامشت هستن ضر...
هر چی باشه تو فردی هستی که فرشته ها سر راهم قرار دادن. اگه یه روز نخوای که دوستت داشته باشم و خودت رو از من بگیری از تو گله نمی کنم، گله و شکایتمو می برم پیش همون ها. بذار اینطور بهت بگم که خیلی ضعیف تر و سرخورده تر از اونم که بخوام ساز عاشقی بزنم، ولی زندگی برام بدون زدن ساز عاشقی هم زندگی نیست...
از نامه های قدیمی از طرف ارغوان به پارسا سلام عزیز من، امیدوارم حالت خوب باشه. فکر کردم بهتره نامه ی جدیدی برات بنویسم و در کنار پرچونگی هام، مقداری انرژی و احساسات خوب برات بفرستم. چون دیروز دیدم که ناراحت هستی و مسائلی بسیار مضطرب ات کرده بود. من شاید نتونم به جای تو با مشکلاتی که اطرافت هست ب...
ساعت حدودا هفت و نیم صبحه. خیلی وقت نیست که از خواب بیدار شدم. برای صبحونه نون و پنیر و پیاز خوردم. حین خواب و بیداری یادمه که از روح سارا پرسیدم: به نظرت با همه ی این بدخلقی ها و غر زدنام، استادای نوری هنوزم حاضرن کمکم کنن تا این مسیرو ادامه بدم و آدم بدی نشم؟ سارا گفت: آره، کمکت می کنن، و زمان...
نه تنها دیگه نمی دونم چطور حاشیه ی امنی برای خودم درست کنم که حتی نمی دونم چطور آدم بدی بشم و با انتقام گرفتن، یک سبک زندگی جدید برای خودم درست کنم. نوعی احساس کسالت و توان فرسایی بهم دست داده که نمی دونم باهاش چیکار کنم شاید فقط باید یکم دیگه تحمل کنم. تلاش خودمو برای تحمل کردن به کار می گیرم. ...
امروز بعد از مدت قابل توجهی به اتاق گفت و گوی گروه بازی سازی سر زدم. اونجا متوجه شدم که مدتی پیش، تیدیان پیام هایی فرستاده و نظر خواسته در مورد پروژه ای که مشغول تکمیلش هست. به شکلی تونستم انرژی رو اسکن کنم. دیدم که تیدیان دوست داشته که باشیم و حرف بزنیم اما تنهایی و ناامیدی رو تجربه کرده. گرچه ...
از طرف ارغوان به راهنمایان روحی سلام وقت شما بخیر باشه. حال من خوبه، حال شما چطوره؟ فکر می کنم مدت زیادی از آخرین نامه ای که به جمع شما فرستادم میگذره. امشب می خوام این کتاب کیو. ای. دی رو تموم کنم و یه کتاب دیگه در مورد فیزیک یا ریاضیات رو شروع کنم. گرچه چیز زیادی از این کتاب نفهمیدم اما همون چ...
+گفتم دوست ندارم بهت آسیب بزنم، تو میمون با درک و شعوری هستی. ازم دور شو. ولی دوباره حمله می کرد. گردنشو گرفتم و گریه می کردم. گفتم: دوست ندارم بکشمت. یکی از اطرافیانم گرفت و کشتش. تو حیاط همسایه مون صدا عبور و مرور میومد. دو فرد نظامی بودن، حس می کردم می خوان نصفه شب بیان سراغمون. اون شب داشتم ...
از طرف ارغوان به خوده برتر تیدیان سلام وقت شما بخیر باشه. حال من خوبه، حال شما چطوره؟ امروز داشتم یادداشت های چند ماه اخیرم رو مرور می کردم که یادم اومد شما چند وقت پیش اومدید و حرفای خوبی گفتید اما من بعد از بیدار شدن دیگه نتونستم هیچ کدوم از اون حرف ها رو به یاد بیارم. می خواستم ازتون بخوام که...
برای همینه که میگم ما هم بهتره مثل شیمی دان ها عناصر مورد مطالعه مون رو جدول بندی کنیم. عناصر ما در علم روانشناسی، احساسات هستن. ارتعاشات درونی که به طور مجرد حتی شاید به سختی بشه اسمی براشون پیدا کرد. به صورت مجرد نه تصویری دارن، نه بویی، نه رنگی. اون ها به صورت مجرد فقط ارتعاشن. به طور مثال، ا...